درسی که باید از حضرت مسلم بن عقیل بیاموزیم
خطیب حوزی گفت: این درسی که مسلم بن عقیل به ما آموخت این بود که مسلمانان کار ناجوانمردانه نمیکنند و از پشت خنجرنمیزند و بمب نمیگذارند که دیگران را بکشند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجتالاسلام المسلمین شیخ اکبر سعیدی ، خطیب حوزوی در مراسم عزاداری که در حسینیه کریم اهلبیت محله نیروهوایی تهران برگزار شد طی سخنانی با اشاره به آیه شریف قرآن کریم «لا اکراه فی الدین قد تَبَینَ الرُّشْد مِنَ الْغَی» گفت: دین اجباری نداریم؛ نماز، روزه، زکات و امر به معروف زورکی نیست باید با میل و رغبت باشد. دنیا و آخرت شخص مؤمن آباد است؛ به شرطی که دین داری بر اساس میل و رغبت باشد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
این خطیب حوزوی ادامه داد: شبانه روز نماز میخوانیم اما مکتب نماز چرا ما را تربیت نکرد است؟! در مکتب نماز تربیت شویم تدبر در قرآن داشته باشیم عیب و نقصی داریم مثلا باید کینه کنار بزاریم چرا که کینه باعث میشود که رحم و مروت نداشته باشیم و به این توجه داشته باشیم که اهل ایمان آرامش و امنیت دارند.
,
حجتالاسلام سعیدی افزود: از مکتب نماز درس بگیریم که انسان باید با گذشت و مهربان باشد و با خشونت حرف نزند و یادمان نرود که حضرت موسی(ع) با فرعون هم نرم صحبت میکرد.
,
این خطیب حوزوی با اشاره به اینکه همه ما مسئولیم و حق نداریم بار به دوش دیگران بزاریم و تحمیل کنیم اما اگر با میل خود شخص باشد اشکال ندارد به بیان روایتی پرداخت:در مورد رفاقتی که بین جناب صفوان و عبدالله بن جندب و علی بن نعمان بود، ماجرایی را نقل میکند که از میزان عزم جناب صفوان در پایبندی به عهد و پایمردی در سلوک الی الله تعالی پرده برمیدارد.
,
وی ادامه داد: «صفوان بن یحیی، دوست عبدالله بن جُندب و علی بن نعمان بود. روایت شده است که این سه در خانه خداوند با یکدیگر عهد بستند که هر یک از آنها که وفات کرد، هرکه باقی مانده است نماز و روزه و زکات متوفی را به جای آورد. آن دو دار فانی را وداع گفتند و صفوان تنها ماند، او {در پایبندی به عهد خود} هر روز یکصد و پنجاه رکعت نماز میخواند و در سال سه ماه را روزه میداشت، سه مرتبه مال خود را تزکیه میکرد، به علاوه به جای آوردن مفاد عهد خود، هر عمل مستحبی که به جای میآورد، از طرف آن دو نیز به جای میآورد».
,
حجتالاسلام سعیدی اضافه کرد: توجه به این نکته مهم است که جناب صفوان زمانی این چنین دستور العملی را به جای میآورد که دو دوست او دار فانی را وداع گفتند و او در سن و سال، بالا قرار دارد. وانگهی نمازخواندن این چنینی شاید برای یکی دو روز کاری هموار باشد، اما اینکه در زندگی انسان تبدیل به سیره شود، کاری بسیار دشوار است، آنان که نماز و روزه استیجاری میگیرند، چند روز اول کنار نماز خود، نماز دیگر را هم میخوانند، ولی رفته رفته از این پیوستگی کنار میروند، چون دشوار است. به این پایبندی در وفای به عهد و به این پایمردی در سلوک الی الله باید دستمریزاد گفت و درس گرفت.
,
این سخنران مذهبی ادامه داد: جناب صفوان شتری را برای رفتن به کوفه کرایه کرده بود، فردی از ایشان در خواست میکند که دو دینار را هم با خود ببرد و به خانواده او در کوفه برساند، ولی جناب صفوان بدو میگوید: این شتر کرایه شده است و برای بردن این دو دینار باید از صاحب شتر اذن بگیرم»
,
حجتالاسلام سعیدی گفت: مسلم بن عقیل در وظایفی که امام حسین(ع) در اختیارش گذشته وفادار بود و نسبت به دشمنانش ناجوانمردی نمیکرد.
,
وی ادامه داد: مورخان آوردهاند: پس از آن که یزید بن معاویه، برای سرکوبی قیام امام حسین(ع) به «عبیداللَّه بن زیاد» مأموریت داد تا از بصره به کوفه برود و حکومت آن جا را سامان بخشد. زیاد برادرش عثمان را بر حکومت بصره برگزید و امارت او را با تهدید کردن مردم، محکم کرد. سپس خود عبیداللَّه با پانصد نفر از اهل بصره که در میان آنان «شریک بن اعور» نیز حضور داشت به جانب کوفه عزیمت نمود. ولی او در بین راه همواره خود را به واماندگی و خستگی می زد تا قافله «عبیداللَّه» با آنها بماند و ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام زودتر به کوفه وارد شود و نقشه های یزید و ابن زیاد نقش بر آب گردد. ولی «عبیداللَّه» به این راز واقف بود و به واماندگی آنان توجهی نمی کرد و به سرعت پیش می رفت و سرانجام قبل از ورود امام حسین خود را به کوفه رسانید.
,
وی ادامه داد: عبید اللَّه بن زیاد در ابتدای ورودش به کوفه، عمامه سیاه بر سر گذاشت و صورت خود را پوشاند تا مردم او را نشناسند، زیرا مردم کوفه منتظر قدوم ابا عبداللَّه علیه السلام بودند، لذا او را با نام حسین سلام می دادند و برایش به عنوان پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله مرحبا و خوش آمد می گفتند. بالاخره وی در کاخ کوفه مستقر شد و خود را معرفی کرد که او عبیداللَّه نماینده یزید بن معاویه است، نه حسین بن علی؛ مردم از شنیدن این خبر بسیار محزون و دل شکسته شدند. در همین حال «شریک» نیز با وی وارد کوفه شد اما مستقیم به منزل «هانی بن عروه» از شیعیان مخلص امیرمؤمنان رفت. و از همان ابتدا «هانی» را به تقویت مسلم بن عقیل نماینده امام که قبلاً وارد کوفه شده بود، تشویق کرد. اما او در همان ابتدای ورودش به منزل هانی، بیمار گشت و در خانه
,
وی بستری شد و چون «ابن زیاد» به او علاقه زیادی نشان میداد، روزی یپغام داد که امشب به عیادت وی خواهد آمد. «شریک» از فرصت استفاده کرد و به «مسلم بن عقیل» جریان را گفت و از وی خواست موقعی که ابن زیاد به دیدن من در منزل هانی می آید در اتاق دیگری مخفی باش و در فرصتی مناسب ابن زیاد را به قتل برسان. سپس افزود: پس از قتل ابن زیاد، به جای وی در دارالاماره کوفه بنشین و دیگر کسی هم مانع تو نخواهد شد و اگر من هم بهبود یافتم، بصره را فتح میکنم و در اختیار شما و اباعبداللَّه الحسین علیه السلام قرار میدهم.
,
حجتالاسلام سعیدی ادامه داد: مسلم بن عقیل و شریک با هم این قرار را گذاشتند، که هر وقت شریک طلب آب کرد، مسلم از اتاق دیگر وارد شود و کار ابن زیاد را تمام کند. به هنگام شب، ابن زیاد وارد منزل هانی شد و کنار بستر شریک نشست، پس از صحبت و گفت و گو با هم، شریک طلب آب کرد اما مسلم نیامد، باز طلب آب کرد، مسلم نیامد، برای مرتبه سوم آب طلب کرد، باز مسلم نیامد این درسی که مسلم بن عقیل به ما آموخت این بود که مسلمانان کار ناجوانمردانه نمیکنند و از پشت خنجرنمیزند و بمب نمیگذارند که دیگران را بکشند.ترور در شیعه نیست رو در رو باید با دشمن مبارزه کرد. حضرت مسلم به عقیل در منزل خانمی تنها بود و مشغول عبادت بود مسلم بن عقیل برای اینکه آسیبی به خانم وارد نشود صبح بیرون آمد مومن برای حفظ جان خودش دیگران را اذیت نمیکند.
,
حجتالاسلام سعیدی در پایان سخنانش یادآور شد: مومنین از ناحیه ماباید احساس امنیت کنند؛ پاک، صاف و یک رنگ باشیم و از مجالس عزاداری درس بگیریم در خودمان پیاده کنیم.
,
ارسال دیدگاه