در گفتگوی دانا با کارشناس مطالعات انیمیشن مطرح شد؛
داستان امید و تاب آوری در دنیای زیبای انیمیشن
حامد میرزایی دانشجوی دکتری هنرهای اسلامی و کارشناس مطالعات انیمیشن معتقد است که «امید» عنصر اصلی داستان گویی و دستمایه ای برای الهام بخشی و نشاط به مخاطبان است که به زیبایی در آثار انیمیشن تبلور یافته است.
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «امید آفرینی» در جامعه از تاکیدات اساسی رهبری در یک دهه اخیر است؛ ایشان بارها در سخنرانی های مختلف خود به این نکته مهم اشاره کرده اند و از همه آحاد جامعه درخواست داشته اند تا در هر جایگاهی که قرار دارند، به این نکته توجه کنند.
آثار انیمیشن که مخاطبان زیادی را به خصوص کودک و نوجوان در بر می گیرد، یکی از گذرگاه هایی است که می تواند ایستگاه پمپاژ امید در جامعه هدف خود باشد و این مساله در بسیاری از آثار سینمایی خارجی به خوبی دیده می شود؛ انیمیشن های سینمایی ایرانی نیز یک تقریبا از یک دهه اخیر مورد استقبال بیشتر مخاطبان قرار گرفته اند سعی کرده اند تا این نکته مهم را رعایت کنند. به همین بهانه با حامد میرزایی دانشجوی دکتری هنرهای اسلامی و کارشناس مطالعات انیمیشن گفتگو کرده ایم و از او خواسته ایم تا با معرفی آثار شاخص انیمیشن خارجی این موضوع را تحلیل و در ادامه به سوالات ما پاسخ دهد.
در دنیایی که گرفتار چالشها و مشکلات ریز و درشت است، انیمیشنها توانایی فوقالعادهای در روحیهدادن به ما و القای حس امید و تابآوری دارند. این آثار هنری مسحورکننده، از مرزهای سنی فراتر میروند و قلبِ هم کودکان و هم بزرگسالان را به تسخیر درمیآورند. این انیمیشنهای پرجنبوجوش، با شخصیتهای جذاب و داستانسرایی قدرتمندشان، پیامهایی را منتقل میکنند که ما را به استقامت، غلبه بر موانع و ایمان به قدرت روح انسان ترغیب میکند. در این سفر به ما بپیوندید تا ده انیمیشن سینمایی قابلتوجه را بررسی کنیم؛ ده انیمیشنی که به نمادهای الهامبخش بدل شدهاند و قدرت بیپایان امید و انعطافپذیری در مواجهه با سختیها را به ما یادآوری میکنند. گزارش این ده انیمیشن پیش تر در «اصفهان زیبا» نیز منتشر شده است.
1. در جستوجوی نمو (2003)
در جستوجوی نمو، ما را به ماجراجویی زیر آب میبرد و بهزیباییْ عشق تسلیمناپذیر یک پدر نسبت به فرزندش را به تصویر میکشد. یک دلقکماهی عصبی، مارلین، برای یافتن پسرش، نمو، که توسط انسانها اسیر شده، تلاش جسورانهای را آغاز میکند. این انیمیشن با صحنههای نفسگیر و شخصیتهای دلانگیز، درس ارزشمندی از استقامت به ما میآموزد. عزم تزلزلناپذیر مارلین، علیرغم مواجهه با موانع بیشمار و کمبود اعتمادبهنفس، به ما انگیزه میدهد که هرگز از خودمان یا عزیزانمان دست نکشیم. این انیمیشن به ما یادآوری میکند که با وجود مشکلاتی به وسعت یک اقیانوس، بازهم میتوان امید را در کوچکترین شعلههای نور بازیافت. در جستوجوی نمو به ما یادآوری میکند که با شجاعت و تابآوری، میتوانیم بر هر چالشی غلبه نماییم و راه خود را بهسوی آنچه واقعاً مهم است، پیدا کنیم: عشق، خانواده و قدرتی که در قلبمان وجود دارد.
2. شیرشاه (1994)
شیرشاه با داستان بیزمانی از شجاعت، سرنوشت و قدرت پذیرش هویت واقعی، شعله میکشد و خود را عرضه میکند. سیمبا، یک شاهزادهشیر جوان، پس از مرگ غمانگیز پدرش، سفری حماسی را برای خودیابی آغاز میکند. این انیمیشن از طریق تصاویر نفسگیر و موسیقی متن دلربایش، درسهای عمیقی درباره انعطافپذیری و زندگی به مخاطبان میدهد. تبدیل سیمبا از یک توله شیر ترسو به یک فرمانروای بیباک به ما الهام میبخشد تا با ترسهای خود مقابله کنیم، نقاط قوت خود را در آغوش بگیریم و جای خود را در جهان پیدا کنیم. شیرشاه یادآوری میکند که ما در مواجهه با سختیها، از قدرتی درونی برخورداریم که ما را قادر میسازد تا از شرایط فعلی خود فراتر برویم و جایگاه واقعی خود را در تابلوی بزرگ زندگی به دست آوریم.
3. وال-ای (2008)
وال-ای ما را به آیندهای دیستوپیایی میبرد که در آن، زمین به یک محیط بایر و متروک تبدیل شده است. در این شاهکار تاملبرانگیز، ربات دوستداشتنی، وال-ای، وارد یک ماجراجویی روحنواز میشود که شعله سوسوزن امید را دوباره روشن میکند. این فیلم از طریق جلوههای بصری خیرهکننده و دیالوگهای حداقلی، اهمیت حفظ زمین و انعطافپذیری روح انسان را روشن میکند. عزم تزلزلناپذیر وال-ای برای بازگرداندن زیبایی زمین، به ما انگیزه میدهد که مسئولیت اقدامات خود را بپذیریم و در جهت آیندهای پایدار تلاش کنیم. این اثر بهعنوان یک یادآوری تکاندهنده عمل میکند و به ما میگوید که امید میتواند -حتی در دوران مواجهه با ویرانی- شکوفا گردد و تغییرات میتواند توسط یک قهرمان باورنکردنی به ثمر نشیند. وال-ای آتشی را در درون ما روشن میکند که از سرزمین خود محافظت کنیم و به قدرت خود برای ایجاد فردایی روشنتر ایمان داشته باشیم.
4. ترانه دریا (2014)
ترانه دریا، انیمیشنی مسحورکننده است که تابلویی از فولکلور جادویی و پیروزی روح انسان را به تصویر میکشد. این داستان گیرا ماجراهای سیرشا، دخترکی را پی میگیرد که هویت واقعی خود را بهعنوان یک سلکی (موجودی افسانهای با توانایی تبدیلشدن به فُک) کشف میکند. فیلم با تصاویر خیرهکننده و روایتی جذاب، مضامین ازدستدادن، غم و اندوه، و قدرت عشق را کاوش میکند. همین که سیرشا سفر خطرناکش را آغاز میکند، به ما اهمیت پذیرش منحصربهفردبودن و جستوجوی قدرت در آسیبپذیریهایمان را میآموزد. ترانه دریا این مسئله را یادآوری میکند که نور درونیمان در مواجهه با تاریکیها، میتواند ما را به سمت بهبودی، دگرگونی و تحقق ظرفیت واقعی انسان راهنمایی کند.
5. پاندای کونگفوکار (2008)
پاندای کونگفوکار، با شخصیت اصلی دوستداشتنی خود، پو (که قهرمانی باورنکردنی با رویایی تزلزلناپذیر است)، الهامبخش توانایی و قدرتمندی است. پو، پاندای دستوپاچلفتیِ عاشق غذا، راهی سفر میشود تا سرنوشت خود را به عنوان جنگجوی اژدها محقق کند. این انیمیشن به ما میآموزد که عظمت در درون هر یک از ما نهفته، و منتظر بیدار شدن است. پو با چالشها و تردیدهای بزرگی روبرو میشود، و میآموزد که پشتکار، خودباوری و پذیرش استعدادهای منحصربهفردش، کلید دستیابی به عظمت است. پاندای کونگفوکار به ما یاد میدهد که هیچ رویایی خیلی بزرگ نیست، هیچ مانعی بیشازحد دلهرهآور نیست، و ما با اشتیاق و تابآوری میتوانیم قهرمان درون خود را آزاد کنیم و دستاوردهای خارقالعادهای کسب نماییم.
6. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (2010)
در داستان حماسی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، ما شاهد سفر متحولکننده هیکاپ هستیم؛ وایکینگ جوانی که از قراردادهای غلط سرپیچی میکند و قدرت شفقت و درک را درمییابد. در دنیایی که آدمها از اژدها میترسند، هیکاپ با «بیدندان»، یک اژدهای زخمخورده، پیوند غیرمنتظرهای برقرار میکند و باورهای جامعهاش را به چالش میکشد. این انیمیشن از طریق روایتی صمیمانه، به ما درس عمیقی میآموزد که قدرت واقعی در توانایی تسخیر نیست، بلکه در تمایل به درک و ایجاد ارتباط با کسانی است که متفاوت تلقی میشوند. «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» به ما الهام میبخشد تا کلیشهها را به چالش بکشیم و تنوع را در آغوش بگیریم. این اثر به ما یادآوری میکند که با تقویت همدلی و پذیرش، میتوانیم دنیایی بهتر و فراگیرتر بسازیم.
7. ارنست و سلستین (2012)
ارنست و سلستین یک انیمیشن دلگرمکننده است که از قدرت دوستی، شکستن موانع و درآغوشکشیدن احساسات سخن میگوید. این اثر، داستان لذتبخش دوستی عجیبوغریب بین یک خرس (ارنست) و یک موش (سلستین) را دنبال میکند. آنها با هنجارهای نادرست جامعه مخالفت میکنند تا پیوندی مبتنی بر پذیرش و حمایت متقابل ایجاد کنند. این فیلم با طراحی زیبای دستی و خط داستانی تاثیرگذارش، قدرتی را که در اتحاد و تفاهم نهفته است، به نمایش میگذارد. ارنست و سلستین به ما یادآوری میکند که دوستی واقعی مرزی نمیشناسد و وقتی تفاوتهایمان را به رسمیت بشناسیم، دری به دنیایی از امکانات بیپایان میگشاییم. این انیمیشن به ما الهام میبخشد که فراتر از تفاوتهای سطحی به جهان نگاه کنیم، پلهایی از شفقت بسازیم، نشان دهیم که با هم میتوانیم بر هر مانعی غلبه کنیم، و جامعهای دلپذیرتر ایجاد نماییم.
8. بالا (2009)
انیمیشن بالا ما را به یک ماجراجویی نفسگیر میبرد و قدرت رویاها، انعطافپذیری و زیبایی پذیرش اوج و فرودهای غیرمنتظره زندگی را بزرگ میدارد. این داستان دلگرم کننده، سفر کارل، یک بیوهمرد سالخورده را دنبال میکند که برای تحقق رویای همیشگی همسر فقیدش، وارد ماجراجویی بزرگی میشود. این اثر با داستانسرایی پرجنبوجوش و سریعش، به ما یادآوری میکند که برای دنبالکردن علایق و یافتن هدف جدید هیچ وقت دیر نیست. عزم کارل، با همراهی غیرمنتظره راسل، یک کاوشگر جوان پرشور، این را به ما میآموزد که سن فقط یک عدد است (!) و ما با روحیهای تزلزلناپذیر و با قلبی گشوده، میتوانیم محدودیتها را پشت سر بگذاریم و خاطرات خارقالعادهای خلق کنیم. انیمیشن بالا ما را تشویق میکند که قدر هر لحظه را بدانیم، فرصتها را غنیمت بشماریم و سفرهای روحافزایی برای کشف خود آغاز کنیم.
9. زندگی من بهعنوان یک کدو سبز (2016)
زندگی من بهعنوان یک کدو سبز، انیمیشن تاثیرگذار و دروننگری است که مضامین انعطافپذیری، دوستی و قدرت روح انسان را بررسی میکند. داستان، حول محور شخصیت «کدو سبز» است؛ پسرکی که پیچیدگیهای زندگی را در یک پرورشگاه میگذراند. این انیمیشن با استاپموشن زیبا و داستانگویی اصیل خود، قدرت شفقت، درک و یافتن آرامش در ارتباطاتی که ایجاد میکنیم را به تصویر میکشد. سفر خودیابی کدو سبز و حمایتی که او از دوستان بیسرپرستش دریافت میکند، به ما انگیزه میدهد تا جسارت را در درون خودمان پیدا کنیم و در آغوش خانواده به دنبال آرامش بگردیم. «زندگی من بهعنوان یک کدو سبز» به ما یادآوری میکند که ما میتوانیم در مواجهه با سختیها، انعطافپذیری خود را شکوفا کنیم و در ایجاد حس تعلق موفق باشیم.
10. رتتویی (2007)
رتتویی، داستان لذتبخشی را ارائه میکند که ما را متوجه اوجهای خارقالعادهی زندگی میکند؛ اوجهایی که میتوانیم با پیروی از علایق خود و با درآغوشگرفتن خود واقعیمان، به آنها برسیم. این انیمیشن دلربا، ماجراهای رِمی، یک موش بااستعداد و مشتاق به آشپزی را روایت میکند. رمی برخلاف همه مشکلات، جرأت میکند که رویاهای آشپزی خود را دنبال کند و از انتظارات موجود رهایی یابد. رتتویی به ما میآموزد که عظمت، هیچ مرزی نمیشناسد و استعدادهای منحصربهفرد ما میتواند شادی و الهام را به جهان بیاورد. این انیمیشن ما را تشویق میکند که احساسات خود را در آغوش بگیریم و بر شک و تردید خود غلبه کنیم. رتتویی به ما یادآوری میکنیم که هر کسی، صرفنظر از پیشینهاش، میتواند با فداکاری، انعطافپذیری و رؤیاهایش به عظمت دست یابد.
واقعا چقدر انیمیشن های یک دهه اخیر ایرانی ( حداقل آثار مطرح سینمایی) ما به مسأله مهم امید دادن به کودک و نوجوان توجه داشتن و آن را به شکل هنرمندانه در آثارشان بروز داده اند؟
البته شما سوال خود را خیلی هوشمندانه پرسش کرده اید؛ چون سوال خود را اولا معطوف به انیمیشن های سینمایی ایرانی و ثانیا بازه زمانی یک دهه اخیر را درنظر گرفته اید. گرچه انیمیشن های ایرانی از دهه هشتاد شروع به خودنمایی کردند، ولیکن ما در دهه نود بیشترین تعداد انیمیشن های سینمایی را تولید کرده ایم.
انیمیشن های سینمایی بواسطه اینکه یک مخاطب عامی را در برمی گیرند و معمولا در حوزه تولید و اکران نیازمند کمک ها و حمایت های دولتی هستند، یا اینکه برآمده از دغدغه های فرهنگی خاصی هستند، معمولا این «امید» در آثار سینمایی ما وجود دارد مخصوصا اینکه امید اساسا یکی از عناصر داستان گویی نیز به شمار می آید و ما در تولید آثار تجاری خود شاید ناگذیر باشیم تا یه این مساله بپردازیم. حتی این مساله در الگوهای کلاسیک ما مانند «سفر قهرمان» نقشی اساسی دارد. بنابراین از چندین وجه، وجود امید در آثار انیمیشن ایرانی تضمین شده است.
اگرچه ما انواع دیگری از انیمیشن مانند آثار تلویزیونی داریم که باز هم در این آثار مناسباتی از جنس آثار سینمایی وجود دارد و شاید چون مهمترین سفارش دهنده این آثار، صدا و سیما است باز هم مساله امید در این آثار پر رنگ جلوه داده می شود.
یک بسته سومی از انواع انیمیشن وجود دارد که فرمتی کوتاه دارد و اغلب برای حضور در جشنواره های مختلف تولید می شوند و با یک نگاه کلی شاید ما در این نوع انیمیشن ها قدری ضعف داشته باشیم و دچار پدیده ای باشیم که به درست یا به غلط، سیاه نمایی و یا القای ناامیدی نامیده می شود. ولیکن ما یک ضعف اساسی تری در تولید انیمیشن های خود داریم و آن موضوع مهم «پژوهش» به خصوص پژوهش های آماری است. پژوهش هایی که به تحلیل محتوایی تعداد زیادی از آثار انیمیشنی بپردازند، مضامین آنها را استخراج کنند و با یک پژوهش آماری به ما بگویند که مضامین آثار انیمیشنی ما در یک بازه زمانی دارای چه مسائلی بوده است ولی به صورت شهودی و حدودی می توانیم این دسته بندی را داشته باشیم که در آثار انیمیشن سینمایی و تلویزیونی ما این مساله «امید» به صورت جدی و پررنگ وجود دارد اما در آثار جشنواره ای ما شاید نیاز به قدری تقویت باشد.
همین آثار مطرح خارجی که به عنوان نمونه از آنها نام بردین، واقعا القای مسأله امید و تلاش به مخاطب چقدر برای آنها مهم است و یا به بهانه این مساله، می خواهند حرف مهمتری رو در لایه دوم کار به مخاطب القا کنند مثل شیوه سبک زندگی یا همان لایف استایل آمریکایی و مسائلی از این قبیل؟
اساسا مساله «امید» آن هم در انیمیشن های بلند، جریان اصلی و تجاری به طرق مختلفی به تصویر کشیده می شود و «امید» می تواند دستمایه ای برای پرداختن به موضوعات مهم دیگری هم باشد و این به طور کلی صحیح نیست تا ما این مساله را سرپوشی به عنوان پرداختن به موضوعات سیاسی و یا ایدوئولوژیک در لایه های بالاتر بدانیم. چون «امید» یکی از احساس های اساسی آدمی است و یک ابزار قدرتمندی برای داستان گویی است و آثار انیمیشنی هم به دلیل اینکه معمولا مخاطبان جوان تر را هدف خود قرار می دهد گرچه طیف های مختلف سنی را پوشش می دهد، ولی بواسطه اینکه مخاطب اصلی این آثار کودک و نوجوان است، «امید» در این آثار، دستمایه ای برای الهام بخشی و نشاط در بینندگان مورد استفاده قرار می گیرد.
مثلا در آثار انیمیشن ما با قهرمان هایی مواجه ایم که در طول داستان با یکسری ناملایماتی مواجه می شوند اما با استفاده از امید می توانند بر آن مشکلات غلبه پیدا کنند و این واقعا یک نیروی محرکی است که شخصیت ها را به استقامت، به باور خود و به اقدام برای تحقق به نتایج مثبت تر تشویق می کند. بنابراین امید می تواند دستمایه ای برای پرداختن به مسائل عمیق تر مانند عشق، دوستی، عدالت، رشد شخصیت باشد؛ البته در عین حال هیچ منتفی نیست که امید می تواند راه گریزی برای سرپوش بر مثلا انسداد سیاسی یک سیستم در کشورهای غربی باشد و یا مفری برای گذر از مشکلات مختلف باشد. ولی اینگونه به نظر می رسد که این موضوع عمدتا به صورت ناخودآگاه شکل می گیرد یعنی در یک سیستمی که دارای مناسبات و مشکلاتی است و شاید بن بست هایی در آن شکل بگیرد، «امید» اینجا می تواند در نقش یک خوش بینی میان تهی و یا واهی را ایجاد کند برای آنکه سوژه های انسانی در آن جامعه دوام بیاورند و بتوانند به مسیر خود ادامه دهند. شاید در این حد بتوانیم این مساله را بپذیریم که البته آن هم به صورت ناخودآگاه شکل می گیرد؛ چون اساسا «امید» یک عنصر اصیل است که می تواند یک ارتباط کاملا عاطفی با مخاطب های خودش برقرار کند. بنابراین به طور کلی شاید استفاده سیاسی و ایدوئولوژیک نداشته باشد گرچه این قضیه نمی تواند منتفی باشد.
ارسال دیدگاه