رمزگشایی از یک تغییر استراتژیک؛
فقر مربی؛ عامل محدودیت گزینههای تیم ملی کشتی/ چرا پژمان درستکار برگشت؟!
بهنظر میرسد فقر مربی تراز اول و بینالمللی، مهمترین عامل بازگشت پژمان درستکار به تیم ملی کشتی آزاد بودهاست.
به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی دانا؛ محسن کاوه رفت و پژمان درستکار برگشت؛ بدون هیچ حرف اضافهای. بهفاصله ۸ ماه پس از استعفای ناگهانی درستکار، درست پیش از بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، بار دیگر تاریخ بهشکل برعکس تکرار شد تا این بار محسن کاوه با استعفایی قهرگونه، جای خود را به پژمان درستکار بدهد و پژمان بار دیگر بر سکان هدایت تیم ملی کشتی آزاد قرار گرفت.
شاید هنوز برای بخش عمدهای از افکار عمومی، راز استعفای کاوه و بازگشت درستکار کمی مبهم باشد، چرا که پژمان پیش از المپیک رفته بود و حالا باز هم گزینههای فدراسیون به او و بازگشتاش منتهی شده؛ آن هم در شرایطی که معمولاً علیرضا دبیر به بازگشت نیروهایی که استعفا دادهاند، روی خوش نشان نمیدهد.
فقر مربی در تراز تیم ملی کشتی ایران شاید یکی از اصلیترین دلایل این تغییر دویامدادیگونه باشد. دبیر در ابتدای دوره ریاستاش با غلامرضا محمدی شروع کرد، پس از المپیک ۲۰۲۰ توکیو با پژمان درستکار ادامه داد، پیش از بازیهای پاریس محسن کاوه را برگزید و در نهایت باز هم به دوست، یار و یاور همیشگیاش؛ پژمان درستکار برگشت.
همین سیکل نشان میدهد که تا چه حد در کشتی ایران با فقر مربی درجهیک مواجه شدهایم و از روزهایی که امثال منصور برزگر، محمدعلی صنعتکاران، محسن فرحوشی یا محمدابراهیم سیفپور با تئوریهای متفاوت بر مسند هدایت کشتی آزاد ایران مینشستند، حالا اسامی مدعیان سرمربیگری تیم ملی حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نیست.
شاید بسیاری از کمیل قاسمی یا رضا یزدانی بهعنوان گزینههای شایسته سرمربیگری تیم ملی کشتی آزاد پس از استعفای محسن کاوه یاد کنند اما باید درنظر داشت سوایِ برخی اختلافات نگرشی و مدیریتی با فدراسیون؛ فقدان تجربه مربیگری بینالمللی پرفشار ملی و همچنین الزام به حضور شبانهروزی در اردوهای پیدرپی تیم ملی کشتی، از اهم دلایل عدم توافق با این گزینهها و برخی نفرات دیگر بوده.
برای تعیین سرمربی تیم ملی کشتی آزاد، مسائلی مانند همدلی و وفاق اعضای باسابقه تیم با گزینهها هم نقش زیادی داشت که به همین دلیل، نوبت به بررسی برخی نفرات هم نرسید.
در این که فدراسیون کشتی به ریاست دبیر تاکنون در مسائل عمرانی، زیرساختی، فرهنگی و تا حدی فنی بسیار روبهجلو عمل کرده، هیچ شکی نیست اما فقر مربی تراز اول، نقطهضعفی نیست که بتوان از آن چشم پوشید. کشتی ایران باید در حدی باشد که برای هدایت آن، حداقل ۷ تا ۱۰ نامِ بزرگ مدعی باشند؛ نه آن که انتخابهای رئیس فدراسیون محدود و معطوف به نهایتاً ۲ یا ۳ گزینه باشد.
شاید اگر قهرمانان جهان و المپیک در دنیای مربیگری دستی ماهرانه بر آتش داشتند؛ هرگز نوبت به پژمان درستکارها یا محسن کاوهها نمیرسید. ترمیم این حفره اساسی، یکی از مهمترین ماموریتهای دبیر در راس فدراسیون کشتی است و در صورت اجرای یک برنامه اصولی، دور نیست آن روز که رئیس فدراسیون برای تعیین سرمربی تیم ملی، سردرد شیرینی را تجربه کند.
ارسال دیدگاه