اخبار داغ

در گفتگو با دانا مطرح شد؛

وقتی «عشق» به «وجدان درد» تقلیل می‌یابد

وقتی «عشق» به «وجدان درد» تقلیل می‌یابد
منتقد سینما، از سدّی که سیاوش اسعدی برای نمایش مفاهیم بنیادین اخلاقی ساخته است پرده برمی‌دارد. از تیپ‌سازی امین حیایی تا گسستگی روایی جزئیات آزاردهنده؛ رفیعی معتقد است در این فیلم، معرفت قربانیِ هوس شده و قهرمانِ ادعایی، در نهایت در آتش ناتوانی خود می‌سوزد.

علی رفیعی وردنجانی، منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  با اشاره به فیلم سینمایی«غریزه» جدیدترین ساخته سیاوش اسعدیان و گلایه از قصه این فیلم عنوان کرد:  مهم‌ترین آزار من ناشی از تفسیر غلط و سطحی از دو مفهوم بنیادین در سینمای ماست: عشق و مردانگی. فیلم اسعدی نه متر مشخصی برای اندازه‌گیری عشق دارد و نه شجاعت ساخت یک «قیصر» جدید را به نمایش می‌گذارد. مسئله این است که فیلم سعی می‌کند با تیپ‌سازی‌های دم‌دستی، مفاهیم عمیق را جایگزین کند، و این در اصل به سینمای هر دو شخصیت اصلی آسیب می‌زند.

وی با اشاره به نقش آفرینی امین حیایی در این فیلم گفت: امین حیایی در اینجا از یک بازیگر به یک تیپ تنزل پیدا می‌کند که بیشتر توسط استایل‌سازی و چهره‌پردازی زنده است تا عمق شخصیت‌پردازی. ما شاهد نمایش مست کردن و عرق خوردن هستیم، آن هم از شخصیتی که قرار است نماینده‌ی مردی با معرفتِ قبل از انقلابی باشد. این پارادوکس بزرگ است. وقتی مردی با معرفت قرار است معرفت نشان دهد، چرا باید با نمایش این تفریحات، آن هم در قالبی شتابزده، آن را به تصویر بکشد؟ این فقط ادای اینکاره بودن است، نه خودِ آن بودن.

رفیعی در ادامه با بیان اینکه عدم انسجام در سطح کاراکترها، به جزئیات داستانی نیز سرایت کرده، بیان کرد: این جزئیات از هم گسسته هستند. دختر هربار پسر هدف را می‌بیند آدامس باد می‌کند؛ این فکت‌ها هیچ‌ربطی به هم ندارند و مهم‌تر از آن، هیچ‌ربطی به اُپِنینگِ فیلم پیدا نمی‌کنند که پسر را در حال شرط بستن نشان می‌دهد. این نشان می‌دهد که فیلمساز به جای ساختن یک درام ارگانیک، مجموعه صحنه‌هایی را کنار هم چیده که صرفاً قرار بوده نوستالژی‌ساز باشند، اما در خدمت قصه نیستند. عشق، یادآوری می‌کنم، قُلّه‌ی معرفت، ایثار و اخلاق است، نه این غیرتِ ساختگی و ناشی از وجدان‌درد!

وی با اشاره به سکانس پایانی این فیلم تصریح کرد:  آتش زدن خانه‌ای که مملو از خاطره و احساس است برای پسر بچه، نمادی از ناتوانی قهرمان داستان است. تو اگر واقعاً عاشق هستی و مدعی معرفت، باید ایستاده بجنگی برای هدفت، نه اینکه با یک اقدام تخریبی و خودویرانگر، شبیه به یک کودک بازیگوش، خانه‌ای که نماد بخشی از هویت است را آتش بزنی. این عمل، بیشتر شبیه تخلیه هیجانی یک نوجوان است تا مردی عاشق.

این منتقد سینما با مقایسه فیلم «غریزه» با اثر قبلی کارگردان، یعنی «جیب‌بر خیابان جنوبی»  خاطرنشان کرد: در «جیب‌بر خیابان جنوبی»، اسعدی توانسته بود استعاره را در روابط غیرمنطقی به کار گیرد و منطق ساختن از احساسات انسانی را ارائه دهد. اما در «غریزه» دقیقاً ما با فدا کردنِ معرفت‌ترین شکل وجدان انسانی در برابر یک تیپِ تقلیدیِ قبل از انقلاب مواجهیم. عشق واقعی ایجاب می‌کند که برای رسیدن دو نفر به هم کمک کنی، نه اینکه از دیگری بخواهی فراموشش کنی یا با کارهای نابالغانه او را بیازاری.

وی با اشاره به شخصیت دختر داستان و نقش آفرینی وی در این فیلم غریزه، عنوان کرد: در مورد شخصیت دختر و واکنش‌هایش که آن را با تجربه تجاوز همخوان نمی دانم، باید اشاره کنم زاویه‌ی اصلی من شکلِ انکاریِ بی‌خودی است که فیلم به بیننده می‌دهد. یک دختر که دچار چنین آسیبی شده، در حالت عادی با این حجم از جسارت به پسران نگاه نمی‌کند و پنهانی سیگار نمی‌کشد. ما نه واکنش روانی‌ای که از آن کوچه بن‌بست حاصل شده باشد می‌بینیم، و نه وفاداریِ زنانه که توجیه کند آن آدامس باد کردن‌ها صرفاً تظاهر نبوده است. همه شخصیت‌ها در برابر یک تیپ جعلی تسلیم شده‌اند.

رفیعی افزود: حضور ژاله صامتی در فیلم کجای قصه است؟ بودن یا نبودن او چه تفاوتی به حال داستان می‌کند؟ اگر تمام سکانس‌های او را حذف کنیم، چیزی از درام از دست نداده‌ایم؛ صرفاً اصرار بر نشان دادن این است که کسی باید عرق بخورد تا اعتراف کند. پردیس پورعابدینی هم صرفاً نقش یک مانکن را برای ویترین سینمایی اسعدی ایفا می‌کند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: بازی افشین سنگچاپ در نقش سرایدار، به دلیل نزدیکی‌اش به واقعیت و عدم تکلف، بسیار قوی‌تر از حیایی است. حیایی صرفاً ادای آدم‌های اینکاره را در می‌آورد، در صورتی که به نظر من از ادای اینکاره‌ها هم عاجز است و ترسِ بی‌دلیل مردم از او، صرفاً ناشی از قرار گرفتن در مرکزیت صحنه است. کل فیلم پر است از این نامفهوم بودن‌ها؛ مثلاً آنکه چرا پسر عمداً موتور را وسط جاده خاموش کرده، تعلیق نیست، بلکه یک  نقص در بیان قصه است. فیلم‌ساز نتوانست عشق ساده‌ای بسازد، بعد سعی کرد با نمایش یک معرفتِ از روی هوس، فیلمی با عنوان «غریزه» خلق کند، که متأسفانه محقق نشد.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه