اخبار داغ

با وجود پاسخ‌های متعدد به ادعاهای سروش مطرح شد؛

توهین مجدد تئوریسین جریان اصلاحات به کتاب خدا

توهین مجدد تئوریسین جریان اصلاحات به کتاب خدا
عبدالکریم سروش، معروف به ابوذر یکی از سران فتنه ۸۸، این بار هجمه جدیدی به قرآن کریم آغاز کرده است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، عبدالکریم سروش، معروف به ابوذر یکی از سران فتنه ۸۸، این بار هجمه جدیدی به قرآن کریم آغاز کرده است. او که پیش از این "وحی" را زیر سوال برده و کتاب خدا را اشعار پیامبر اکرم خوانده بود، روز گذشته در یادداشتی حضرت محمّد(ص) را "راوی رویاهای رسولانه" توصیف کرد.

این نویسنده غربزده در این یادداشتی جسارت آمیز، نوشته است: قرآن، «خواب‌نامه»‌ای است که زبانش، زبانِ بیداری نیست، بلکه زبانِ خواب است و آن را معادل زبانِ بیداری گرفتن، خطایی مهلک و عظیم است.

سروش در ادامه قرآن کریم را کلام پیامبر(ص) و توصیف ایشان را از آنچه دیده، تلقی کرده است: محمّد(ص) راوی است، یعنی مخاطب و مخبر نیست. چنان نیست که مخاطب آواهایی قرار گرفته باشد و در گوش باطنش سخنانی را خوانده باشند و فرمان به ابلاغ آن داده باشند، بل محمّد(ص) روایتگر تجارب و ناظر مناظری است که خود دیده است و فرقی است عظیم میان ناظر راوی و مخاطب خبر.

نظریه هتاکانه سروش درباره رابطه با محارم

,
,
,
,
,
,
, نظریه هتاکانه سروش درباره رابطه با محارم,

به ادعای او "این تصوّر که فرشته‌ای آیه‌ها را به قلب محمّد(ص) فرو می‌ریخته است و او آن‌ها را بازخوانی می‌کرده است، باید جای خود را به این تصوّر دهد که در قرآن محمّد(ص) ناظر است و محمّد(ص) راوی است."

سروش پیشتر هم عصمت رسول الله(ص) را زیر سوال برده و نتیجه گرفته بود که او هم همانند دیگر انسان ها ممکن است خطا و اشتباه کند. این مقدمه چینی سروش کار را بدان می رساند که پس ممکن است بخش هایی از قرآن خطا و اشتباه باشد که قابل پیروی نیست و...

سروش؛ از سراب روشنفکری دینی تا مُرداب دین‌ستیزی

,
,
,
,
, سروش؛ از سراب روشنفکری دینی تا مُرداب دین‌ستیزی ,

البته جواب این ادعاهای من درآوری سروش پیشتر داده شده است اما گویا راه دیگری برای خودنمایی به ذهن او نمی رسد. به عنوان نمونه «سیدمحمدعلی ایازی»، قرآن‌پژوه، بهمن ماه ۸۶ پاسخ ادعاهای مشابه سروش را داده است اما او بدون توجه به این پاسخ ها بر ادعاهای شعرگونه خود اصرار می ورزد.

پاسخ ادعاهای سروش

ایازی گفته است: دراین باره که قرآن کلمات آن قدسی و الهی و بیرون از شخصیت پیامبر و مستقل از او، وفروفرستاده از سوی خداوند برقلب پیامبرو به زبان عربی است، قرآن اصرار دارد و آیات بسیاری هم دلالت دارد. ازقبیل : وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ.(شعراء/۱۹۵) . إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(یوسف/۲). این سخن به صراحت این نظریه را که پیامبرخود این الفاظ را گزینش کرده، رد می کند، چون نزول و فروفرستادن با وصف زبان عربی یادشده است. وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا وَ صَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ أَوْ یحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً .(طه/ ۱۱۳.). کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ.( فصلت/ ۳ ). کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ.(زمر/ ۳ ). وَ کَذلِکَ أَوْحَینا إِلَیکَ قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یوْمَ الْجَمْعِ لا رَیبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.( شوری/ ۷). إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.( زخرف/ ۳ ). و آیات دیگری که همین معنا را دلالت دارد.

به گفته او "کلماتی مانند: قُل و تَقول و یا نقل قول هایی غائبانه از اشخاص، حاکی از همین جدایی بافت زبانی در بیان حقایق از مصدر وحی با سخنان معمولی آن حضرت است. این که گفته شده : الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند؛ نیست. موضوع نه الهام است و نه زبان شخصی و نه در دست و اختیار او، تا سبکی که خود می خواهد برگزیند. این معنا برای اطرافیان حضرت از مخالفان نیز روشن بوده که قرآن مستقل از شخصیت اوست. به عنوان نمونه، کفار آیات قرآن که خوانده می شد، درخواست می کردند که آیات دیگری غیر اینها برای آنها خوانده شود، و او می گوید من ازپیش خود چیزی نمی توانم بیاورم، من تنها ازآنچه به من وحی می شود، پیروی می کنم: (وَإِذَا تُتْلَی عَلَیهِمْ آیاتُنَا

,
,
, پاسخ ادعاهای سروش,
,
,
,
,
سروش پیشتر هم عصمت رسول الله(ص) را زیر سوال برده و نتیجه گرفته بود که او هم همانند دیگر انسان ها ممکن است خطا و اشتباه کند. این مقدمه چینی سروش کار را بدان می رساند که پس ممکن است بخش هایی از قرآن خطا و اشتباه باشد که قابل پیروی نیست
,
سروش پیشتر هم عصمت رسول الله(ص) را زیر سوال برده و نتیجه گرفته بود که او هم همانند دیگر انسان ها ممکن است خطا و اشتباه کند. این مقدمه چینی سروش کار را بدان می رساند که پس ممکن است بخش هایی از قرآن خطا و اشتباه باشد که قابل پیروی نیست
,

بَینَات قَالَ الَّذِینَ لاَ یرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآن غَیرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یوحَی إِلَی إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْم عَظِیم) (یونس/ ۱۵)."

شرط نبویان برای‌ دادن سکه‌ به‌ سروش

,
,
, شرط نبویان برای‌ دادن سکه‌ به‌ سروش,

این قرآن پژوه می گوید: حتی قرآن خبر می دهد که کفار امیدوار بودند بتوانند در وحی پیامبر ـ که از شخصیت خودش مستقل بود ـ تصرفی بکنند و کاری نمایند تا پیامبر به اشتباه بیافتد و میان کلمات خود و قرآن امتزاجی ایجاد شود، اما از آنجا که خداوند نگه دار پیامبر بود و عصمت او را با این مواظبت ها تضمین کرده بود - و بارها به این معنا تأکید نموده بود - جلوگیری کرد: (وَإِنْ کَادُوا لَیفْتِنُونَکَ عَنْ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیکَ لِتَفْتَرِی عَلَینَا غَیرَهُ وَإِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلِیلا) (اسراء/ ۷۳). یا منافقین از اینکه سوره ای نازل شود و اسرار آنها آشکار گردد، همواره در ترس و هراس بودند: "یحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ" (توبه/ ۶۴)."

ایازی می افزاید: این وحی به اراده و اختیار پیامبر نبوده است، که چه بگوید، چه وقتی بگیرد و چه وقتی تمام کند. گاهی وحی را می گرفته، بدون آنکه انتظار آن را داشته باشد، یا درخواست وحی می کرده و می خواسته پاسخ سئوال و حل مشکلی بیاید، اما وحی نمی آمده و گاهی انتظار آمدن، چنان طولانی و جان لبریز می شده است: (وَبَلَغَتْ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ) (احزاب/ ۱۰). یا مانند آنچه در حدیث افک و اتهام ناپاکی به همسرش وارد شده است. که در این موارد می گفته است: من منتظر وحی هستم و در این باره چیزی نمی دانم. گاهی وحی می آمده، اما برخلاف گفته اولیه خودش بوده و حتی تصور نمی کرده چنین پاسخی توسط وحی برسد، مانند آنچه در سوره مجادله و در قضیه ظهار و اصرار زن مجادله کننده رسیده است. گاهی وحی را می گرفته، ولی پاسخ وحی برخلاف رویه همیشگی، مبهم یا معلق بوده است، مانند: (وَیسْأَلُونَکَ عَنْ الرُّوحِ قُلْ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی) (اسراء/ ۸۵) (وَیسْأَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً) (کهف/ ۸۳). (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ) (کهف/ ۱۳). و آیات دیگری که پاسخ ها و توضیحات مطابق خواسته پرسش کنندگان صریح و تفصیل دهنده نیست. در جاهایی وحی رفتاری از پیامبر را تصحیح می کند و گفتار او را به جهت خاصی راهنمایی می کند: (وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَیء إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یشَاءَ اللهُ)(کهف/ ۲۳)، یا برخلاف اندیشه او سخن گفته است: (یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاةَ أَزْوَاجِکَ) (تحریم/ ۱). چیزی را پنهان کرده: (وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ)(احزاب/ ۳۷)

جریان ضد‌انقلاب یا ضد‌اسلام!

,
,
,
,
, جریان ضد‌انقلاب یا ضد‌اسلام!,

وی افزوده است: اینکه گفته شده: پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند. شخصیت پیامبر پیش از بعثت در بیان و ابداع نثر و شعر میان مردم عصر خودش معروف نبوده است. هر چه از این شخصیت دیده می شود، حالات و کمالاتی است که به طور ویژه پس از وحی حاصل شده و نمود پیدا کرده است. از سوی دیگر با گزارش خود قرآن هم سازگاری ندارد. قرآن این کتاب را، با همین وصف ، نازله ای عربی می داند. می گوید: توسط فرشته وحی ، یعنی روح الامین بر قلب پیامبر فرو فرستاده شده است : نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِی عَلی‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ. (شعراء/۱۹۵) او در این باره اختیاری ندارد وحق تصرفی هم نمی تواند بکند. به قول قرآن، این گفتار فرستاده کریم (روح الامین) است، نه گفتاری ازخود . واگر پاره ای گفته ها برما بسته بود، دستش را سخت می گرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره می کردیم : إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ۴۰. وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلاً ما تُؤْمِنُونَ. ۴۱ وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ۴۲. تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ ۴۳. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَینا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ ۴۴. لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالَْیمِینِ ۴۵ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ۴۶ .(الحاقه/۴۰-۴۶).

ایازی درباره بخش دیگری از سخنان عبدالکریم سروش گفت: اگر آن جور که ایشان می‌گوید: اما پیامبر به نحوی دیگر نیز آفریننده‌ی وحی است، یعنی دخیل درچگونگی وحی است، با این کلمات قرآن سازگار نیست . قرآن به صراحت یادآوری می کند که او پیش ازخود سخن نمی گوید، چیزی جز وحی نیست، آنچه باید به او وحی شود، فرستاده شده است : وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی.‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی‏ . عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی‏. ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوی‏ .وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی‏ . ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی . فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی‏ . فَأَوْحی‏ إِلی‏ عَبْدِهِ ما أَوْحی‏ .( نجم /۲-۹). برای دفع این شبه است.

,
,
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه