فراتر از تحلیلها و نظریهپردازیها
سعدالله زارعی[
حدود ۳۴ سال قبل خانم «تدا اسکاچپول» نظریهپرداز معروف تحولات اجتماعی در کتاب «دولتها و انقلابهای اجتماعی» با صراحت نوشت: «آیتالله خمینی، تئوریهای مرا بهم ریخت» او در نظریه خود گفته بود «انقلابهای سیاسی ساختار حکومت را تغییر میدهند ولی قادر نیستند ساختار اجتماعی را تغییر دهند» او ۴ سال بعد (۱۳۶۱) در مقاله «دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» نیز نوشت: «اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که عمدتا و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی تودهای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است». از نظر اسکاچپول و بسیاری دیگر از نظریهپردازان علوم اجتماعی، انقلابها در مجامع بشری ماهیتی عمدتا سیاسی دارند و معطوف به تغییر ساخت سیاسی جامعهاند و از این رو به مرور به حوزه طبقات برگزیده و حاکم محدود میگردند. اسکاچپول انقلاب ایران را یک استثنا به حساب میآورد و میگوید «کاری که آیتالله خمینی در عرصه سیاسی انجام داد بیش از نخبگان تودههای جامعه را به حرکت درآورده و متحول کرده است.»
این یادداشت در حالی نوشته شد که هنوز آمار رسمی مشارکتکنندگان منتشر نشده بود ولی همه چیز حکایت از آن داشت که دیروز دستکم ۷۵ درصد واجدان شرایط رای یعنی حدود ۳۸ میلیون نفر به پای صندوقهای رای رفته و به کاندیداها رای دادهاند.
یک جنبه مهم این حضور آن است که نظام سیاسی زمینه چنین حضوری را فراهم کرده است و این بدان معناست که نظام سیاسی هیچ نگرانی از «مقبولیت» خود در فضای اجتماعی ندارد و این برای دنیا یک پدیده بسیار جالب است. اینکه یک انقلاب سیاسی و یا یک نظام سیاسی نزدیک به ۳۵ سال پس از به وجود آمدن، خود را در معرض اقبال یا عدم اقبال شهروندانش قرار میدهد و بعد هم اقبال شهروندان آن، رکوردهای جهانی انتخابات را میشکند، بسیار جذاب است و به تعبیر خانم اسکاچپول «دومی» ندارد.
دیروز در این انتخابات - براساس گمانهزنیها- نزدیک به ۱۷ میلیون نفر جمعیت روستایی- یعنی حدود ۸۷ درصد- در انتخابات شرکت کردهاند. این شرکت به خوبی نشان میدهد که این انقلاب و نظام سیاسی برآمده از آن، جایگاه خود را در طبقات کمدرآمد و دور از مرکزیت در همه نقاط شمالی، جنوبی، مرکزی، شرقی و غربی کشور حفظ کرده است.
این موضوع علاوه بر آن که عمق نفوذ نظام جمهوری اسلامی را نشان میدهد، عمق امنیتی ایران را نیز نشان میدهد. دنیا به خوبی میداند که اعتراضات اجتماعی ابتدا از نقاط حاشیهای و کمتر برخوردار شکل میگیرد و کشور زمانی که این نقاط بیش از نیاز امنیتی به مرکزیت متصل باشند، از رخدادهای نامطلوب دور میشود.
در کنار آن به احتمال زیاد روز گذشته نزدیک به ۶۰درصد از واجدان شرایط رأی در پایتخت به پای صندوقهای رأی رفتهاند، این حضور جلوه دیگری از مقبولیت نظام سیاسی در مرکزیت میباشد و البته با توجه به تنوع قومی و بافت بشدت متفاوت اجتماعی در پایتختها، مشارکت اکثریت بخوبی جلوه نظام در مرکز را نیز به نمایش میگذارد.
در واقع توجه همزمان پایتختنشینها و روستانشینها به انقلاب و حکومت پس از ۳۵سال، از انقلاب اسلامی «پدیدهای شگرف» ساخته است. براساس برآوردها مشارکت مردم در ۱۰ شهر بزرگ کشور- شامل کرج، قم، رشت، ساری، کرمان، اصفهان، مشهد، شیراز، اهواز و تبریز- از مرز ۹ میلیون نفر یعنی ۷۲ درصد عبور کرده و در شهرهای کوچکتر این عدد به حدود ۱۰ میلیون نفر یعنی حدود ۸۱ درصد رسیده است و این آمار به خوبی قدرتی که دیروز در یک نقطه جمع شده و به سبد «قدرت ملی» ایران وارد شده است را نشان میدهد.
جمهوری اسلامی دیروز، یکبار دیگر به نقطهای برگشت که آمریکاییها حدود ۳ سال پیش به شرکای اروپایی و غیر اروپایی خود میگفتند اگر همراهی کنیم میتوانیم با تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک ایران را وادار به عقبنشینی نمائیم. در واقع غرب دیروز باید میوه این تحریمها و فشارها را با کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات میچید ولی دیروز به نحو وحشتناکی ناچار به اعتراف و عقبنشینی شد. دیروز بیبیسی عربی گفت «برگ جدید تاریخ ایران رقم خورد» و تلویزیون فرانسه گفت که تحریمها تقریبا هیچ اثری بر ایران بر جای نگذاشته است.
واقع مطلب این است که انقلاب ایران عمیقا یک انقلاب اجتماعی است و از ملتی با سابقهای عظیم نشأت میگیرد. اسکاچپول میگوید هیچ قومی به اندازه ملت ایران سابقه قیام و انقلاب نداشته و مردم ایران در برابر «آنچه نمیخواهند» زودتر از هر ملتی واکنش نشان دادهاند. وی معتقد است «تشیع» و «عاشورا» ایرانیها را همواره در جایگاه مخالف وضع موجود قرار داده است و حالا این ملت با این روحیه تحولطلب با یک انقلاب و نظام تحولطلب پیوند خورده و بر یکدیگر همافزایی دارند.
مردم در ایران بیش از مردم عرب از پیامبری که گویش و قومیتی عربی داشت، تبعیت میکنند و بیش از آنان عاشق و مدافع ائمهای هستند که اکثر آنان دوره حیات خود را در سرزمینهای عربی سپری کردهاند. در واقع ایران جز در یک دوره کوتاه ۴ ساله شاهد حضور یک امام معصوم در خاک خود نبوده است. ولی محبت به این ائمه که مظهر اسلام ناب هستند را همواره بیش از اعراب و ساکنان حجاز و عراق در سینه خود پروریدهاند. بسیاری از نظریهپردازان چنین پدیدهای را عجیب و استثنایی دانستهاند.
یکی از جامعهشناسان معتقد است ایرانیها همیشه آنچه را که نمیپسندیدهاند «اهریمنی» دانسته و آنچه نزدشان پذیرفتنی بوده «اهورایی» دانسته و از آن دفاع کرده و به نظر دیگران هم کاری نداشتهاند. این نظریهپردازان میگویند ایرانیها، غرب و مناسبات آن را هیچگاه به نفع خود ارزیابی نکردهاند تا در برابر آن کرنش نمایند. در حالی که وقتی اسلام بر آنان عرضه شد سریع آن را پذیرفتند و به جدیترین حامیان آن تبدیل شدند اما واکنش ایرانیها به مدرنیته و غرب در دو وجه تبلور پیدا کرد.
از یک سو ایرانیها علیرغم تبلیغات وسیع و فشار غرب، مدرنیته را بعنوان یک روش برای زندگی نپذیرفتند و از سوی دیگر به زبان انگلیسی و فرانسوی روی خوشنشان ندادند در حالیکه مردم ترکیه یا مردم هند و مردم پاکستان و بسیاری از مناطق دیگر در مواجهه باغرب، هم زبان مادری خود را به حاشیه بردند و هم بسیاری از سنن و قوانین مدرنیته را قبول کردند. ایران البته بعضی از مظاهر مدرنیسم مثل تفکیک قوا و یا انتخابات و حزب را پذیرفت اما همه تار و پود آن را تغییر داد بعنوان مثال انتخابات در ایران از اقتضای مدنی به اقتضای شرعی تبدیل و تکمیل شد و مراجع تقلید آن را در رأس فرائض دینی دانستند.
در نظریهپردازیها گفته میشد رهبران تحولات سیاسی اجتماعی برای آنکه مسیر حرکت مردم را برمبنای بنیانهای نظری خود حفظ نمایند، حرکت «عقربهها» رابا دستان خود کنترل میکنند. ولی پس از مدتی ناچارند آن را رها کنند و کنار بروند.
«اریک ارتوربلر» داستاننویس سیاسی انگلیسی که به «جرج اورل» شهرت پیدا کرده و صاحب اثر معروف «مزرعه حیوانات» میباشد، در کتاب خود میگوید: تحولات اجتماعی، تحولات سیاسی را در خود هضم میکنند و رهبران سیاسی را به حاشیه میرانند و از این رو هیچ انقلابی قادر نیست اصالت و جایگاه خود را در میان پدیدآورندگانش حفظ نماید. او که سابقه چپگرایی دارد، انقلاب روسیه را یک مصداق از همه انقلابهای سیاسی میداند که کمتر از ۱۰ سال پس از پدید آمدن در میان روندهای اجتماعی مدفون شد.
البته ارتور بلر یا همان جرج اورل آنقدر زنده نماند تا انقلاب اسلامی راتجربه کند او سه دهه پیش از تحقق انقلاب اسلامی درگذشت و مسلماً اگر زنده بود ناچار به تجدیدنظر در تئوری خود میشد. انتخابات دیروز به خوبی نشان داد که از یک سو رهبری با اعتماد به پدیدآورندگان و حتی اعتماد به میلیونها شهروند جدیدی که هیچ نقشی هم در پیروزی انقلاب و مهمترین حادثههای پس از آن نداشتهاند، چرخش عقربهها رابه آنان سپردهاند و از سوی دیگر این انتخابات ثابت کرد که انقلاب میتواند یک پدیده صرفاً تاریخی و از جنس یک رویداد نباشد، انقلاب میتواند یک روند باشد، «روندی نو شونده» که حتی تغییر نسلها آن رامتوقف نگرداند.
انتخابات دیروز نشان داد که «انقلاب اسلامی ۵۷» در ۹۲ هم کاملاً زنده و فعال است و متولدین ۶۸ تا ۷۴ هم که نه انقلاب و نه جنگ راتجربه کردهاند به اندازه پدران و پدربزرگهای خود، اهداف،منطق و روایی انقلاب اسلامی ۵۷ را قبول دارند و برای حفظ آن هم پیمان هستند.
در واقع انتخابات دیروز نشان داد که انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن با استواری تمام در متن اجتماعی- تودههای عظیم- جریان دارد و سایر حوادث را تحتالشعاع قرار میدهد.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
سعدالله زارعی
,انتهای پیام/م
]
ارسال دیدگاه