اخبار داغ

بانوی جانباز کرمانشاهی و پرستار دوران جنگ:

بیست و یکمین موشک صدام خانه‌ام را ویران و پسرم را از من گرفت/ مهمانی تمام نشدنی ترکش 30 ساله در سرم/ از دید برخی‌ها بچه‌های جنگ انسان‌های غیرطبیعی هستند!

بیست و یکمین موشک صدام خانه‌ام را ویران و پسرم را از من گرفت/ مهمانی تمام نشدنی ترکش 30 ساله در سرم/ از دید برخی‌ها بچه‌های جنگ انسان‌های غیرطبیعی هستند!
شب بیداری باعث شده بود که با صدای هر انفجاری تعداد موشک هایی که به شهر می خورد را بشمارم که بیست و یکمین موشکی به محله ما خورد ، موشکی که سرنوشت خیلی از ما را تغیر داد. پسر و برادرم شهید شدند، خودم با همسرم ساعت‌ها زیر آوار گرفتار بودیم، هنوز ترکش آن بمب در سرم جای خوش کرده است و باعث شده که دچار مشکلات اعصاب و روان شوم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سایت زنان شهید، "مهین محررزاده کُرد"، بانوی جانباز۶١ ساله‌ای است که با حضور همسر و پسرش در مناطق جنگی تاب نیاورد و خود را موظف دانست تا حضوری مفید در روزهای سخت جنگ داشته باشد.

وی سال‌ها در مناطق جنگی با ایثار و فداکاری  برگرفته از نهضت زینبی  به مداوای رزمندگان می پرداخت.

این بانو که خود نیز از جانبازان دوران جنگ تحمیلی است درباره نحوه مجروحیتش می‌گوید: «آن روزها بمباران خیلی شدید شده بود، بیشتر مردم از کرمانشاه خارج شده بودند، اما من به فعالیتم در بیمارستان ادامه می‌دادم، پسر کوچکم را در خانه می‌گذاشتم تقریباً در آن روزها استراحتی نداشتیم و به سختی کار می کردیم. طوری که شب‌ها هم از شدت بمباران بیدار بودیم.

محررزاده ادامه می‌دهد: شب بیداری باعث شده بود که با صدای هر انفجاری تعداد موشک‌هایی که به شهر می‌خورد را بشمارم که بیست و یکمین موشکی به محله ما خورد، موشکی که سرنوشت خیلی  از ما را تغیر داد،!

این خواهر شهید ادامه می‌دهد: روزی که خانه ما بمباران شد من با همسر و فرزندم در خانه بودیم، در اثر این بمباران پسر و برادرم شهید شدند، خود با همسرم ساعت ها زیر آوار گرفتار بودیم. در آن شرایط ناله‌های همسایه‌ها سخت من را عذاب می داد از خدا می خواستم زودتر از زیرآوار بیرون بیایم و برای کمک کردن پیش آنها بروم با گذشت سی و چندی سال هنوز ناله های آنها در گوشم هست…
این پرستار دوران دفاع مقدس با اشاره به آسیب‌هایی که بر اثر بمباران متحمل شده  است، می گوید:  « هنوز ترکش آن بمب در سرم جای خوش کرده است و باعث شده که دچار مشکلات اعصاب و روان شوم.

این جانباز و پرستار دوران دفاع مقدس با بیان اینکه 17 سال سابقه کار صادقانه و خالصانه و خدمت به همنوعان و هموطنان را دارد اما به دلیل شدت جراحات دیگر توان کار کردن ندارم و مجبورم در خانه بمانم! این وضعیت بعلاوه کم لطفی و کم توجهی مسئولین بیشتر آزار دهنده است.

وی در ادامه با انتقاد از بی توجهی مسئولین به نامه نگاری‌های بسیاری که به مراکز مربوطه کرده بود اشاره کرده و گفت: بی‌فایده مانده  تلاش هایم  باعث شد که اعتماد به نفسم را تا حدودی از دست بدهم، البته از سمت همسرم تأمین و مشکل مالی ندارم و اما بعد از گذشت سال ها تلاش و کوشش و دست و پنجه نرم کردن با مشکل اعصاب هیچ پیگیری از سمت مسئولین انجام نمی شود.

این پرستار دفاع مقدس بیان کرد: گاهی اوقات حتی اطرافیان با بیان خاطرات مان نه تنها همدردی نمی کنند، بلکه اصلاً باور ندارند که این اتفاقات برای ما افتاده و در نظر آنها ما افرادی غیر طبیعی هستیم، ما با سختی ها و مشکلاتی بسیاری زندگی می کنیم.

این پرستار دوران دفاع مقدس در پایان خاطرنشان کرد: اگر خدایی نکرده امروز در شرایط جنگ قرار بگیرم، با تمام مشکلاتم، سعی می‌کنم با آموزش  و آگاهی بیشتری حضور داشته باشم تا بتوانم خدمت بیشتری ارائه دهم، مگر می شود که یک انسان با عاطفه نسبت به مشکلاتی که در جامعه و برای همنوعانش پیش می آید، بی‌تفاوت باشد، من خوشبختانه این روحیه یاری رسانی را در خودم حفظ کردم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه