بر لبانشان نجوای «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا (ع)» است؛ مکرر تکرار میکنند باشد که توان گامهایشان دو چندان شود.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس، گوش کن صدای گامهای عاشقی را میشنوی؟ صدای خس خس نفسها را چطور؟ صدای رضا رضا جانمها؟ صدای بر سینه و بر سر زدنها؟ اینها صدای زائرانی است که در غم فراق مولایشان رخت عزا بر تن کرده و پای پیاده عازم مشهدالرضا(ع) شدهاند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس,,
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
, اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند,,
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند جان به قربانت رضا جان که حج فقرایی؛ این نجوای هر ساله زائران علیبنموسیالرضا(ع) است. همانهایی که هر ساله گوش به زنگ صدای «کاروان عشق»اند که پای پیاده، رو به سوی حرم کرده تا خود را به حریم شاه خراسان برسانند.
,,
بر لبانشان نجوای «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا (ع)» است؛ مکرر تکرار میکنند باشد که توان گامهایشان دو چندان شود.
,,
, ,
,
هرگز نمیرد آنکه دلش جلد مشهد است
, هرگز نمیرد آنکه دلش جلد مشهد است,حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
,,
ساعت به وقت عاشقی نزدیک میشود؛ یکی از شهر فرهنگ و هنر میآید و دیگری از شهر آرامگاه جام. یکی از صدرآباد آمده و دیگری از دیار سربداران و آن دیگری نیز از شهر کهن خراسان.
,,
اینها همان سیل زائران جامانده از کرب و بلایند. قسمت نشد که اربعین در کربلای حسین(ع) باشند؛ آمدهاند تا عرض تسلیت به محضر مولای هشتم علیبنموسیالرضا علیهالسلام داشته باشند.
,,
هر جا که عشق باشد درد از اثر بیفتد
, هر جا که عشق باشد درد از اثر بیفتد,,
چه نیرویی توانسته پای پیاده در این هوای سرد آنان را به مشهدالرضا بخواند؟ راه دور و سوز سرما و پای پیاده. راست گفتهاند: «هر جا که عشق باشد درد از اثر بیفتد»
,,
, ,
,
دخترک تنها 16 بهار زندگی را گذرانده؛ نمیدانم معجزه عشق با اوچه کرده که اینگونه میبارد، سر برادر کوچک در بغل گرفته و هر دو با هم اشک میریزند. چرا تنها آمدهاند؟ پاسخ میدهد پنج سال است که با کاروان زائران پیاده همراه شده و مسیر عاشقی را طی میکند، پدر پیر و مادر علیل التماس دعا گفتهاند.
,,
اشک شوق است که از دیده روان میبارد
, اشک شوق است که از دیده روان میبارد,,
خدا میداند که گریههایش از برای مشکلات نیست، این «اشک شوق است که از دیده روان میبارد». باور نمیکند باز هم توانسته باشد زائر پیاده آقا باشد.
,,
, ,
,
پیرمرد لبخند به لب دارد تنها چند قدم مانده تا گامهای عاشقی را به صحن و سرای حرم برساند و به پابوس آقا برود. میخواهد هر چه سریعتر دست بر ضریح رساند و قلب عاشق را به پنجره فولاد معشوق گره زند، باشد که التیامی بر زخمهایش شود.
,,
برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید
, برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید,,
دیگری نیز که پای پیاده عزم سفر کرده با خانواده مشرف شده میگوید پیاده عجب صفایی دارد. شور و حالی که تا خودت آن مسیر را پیاده گز نکنی نمیدانی چه حس و حالی دارد. «خدا نصیب همه عاشقان کند»؛ دعای خیریست که بر لب دارد.
,,
عرض تسلیت آقا. هم برای اربعین حسینت که قسمت نشد مشرف شویم و حسرت بر دل ماند و هم از برای رحلت جانگداز جدتان رسول اکرم(ص). این سخن زن جوانیست که میگوید چند روز مانده به شهادت مولایمان علیبن موسیالرضا(ع) آمدهایم تا دل بیقرار قرار کنیم و در فراق مولا رخت عزا بر تن کرده به سینه و بر سر زنیم شاید اندکی از سوز جگرها کم شود.
,,
ز کودکی عاشق این تبار محترمم...
, ز کودکی عاشق این تبار محترمم...,,
دیگری چادر رنگی بر کمر بسته و طفلی صغیر در بغل دارد. میخواهد حال و هوای کاروانیان عشق بر کودک خردسالش اثر گذارد و او از همان کودکی ولایی بار بیاید.
,,
, ,
,
دختر جوان صدایم میکند و میگوید مادرم را ببین با این سن و سال چگونه خود را به کاروان رسانده و از قافله عقب نمانده. اشاره به پای پیرزن میکند و تاولهای پایش را نشان میدهد. به راستی که سوز سرما را آتش عشق خنثی کرده است.
,دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
,بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید
,بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
,,
به راستی که اینها عاشقی را پیشه خود کردهاند در این دیار
, عاشقی را پیشه خود کردهاند در این دیار,,
, ,
,
باید سخن به پایان رساند؛ اما چگونه میتوان پایانی یافت بر داستان ناتمام عشق. وقتی که شعله عشق همواره روشن است سخن از پایان گفتنها بیهوده است.
,,
این گزارش انتهای پیام ندارد!
, این گزارش انتهای پیام ندارد!,گزارش: سارا آویشی
]
ارسال دیدگاه