مرحوم لاری خود را سرباز امام زمان میدانستند و در نظریهی خود میگفتند ولیفقیه مطیع بیچونوچرای امام زمان است. چیزی را به دین اضافه نمیکند و میکوشد پیام امام زمان را بفهمد و این پیام را به مردم منتقل کند[
شبکه اطلاع رسانی دانا: متن زیر گفتوگو با دکتر سید محمدتقی آیتاللهی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز دربارهی ابعاد سیاسی و علمی شخصیت مرحوم آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین لاری است. او از نوادگان آن مرحوم است که کتاب «ولایت فقیه، زیربنای فکری مشروطه مشروعه» را بر اساس دیدگاههای فقهی و سیاسی مرحوم لاری به رشتهی تحریر درآورده است.
جایگاه علمی مرحوم لاری به عنوان یکی از شاگردان مبرز مرحوم میرزای شیرازی چگونه بوده است؟
میرزای شیرازی شاگردان برجستهای را تربیت کرده که از جملهی آنها مرحوم آیتالله عبدالحسین لاری بوده است. میرزای شیرازی در حلقهی اول شاگردان شیخ مرتضی انصاری قرار داشته و خود مرحوم سید عبدالحسین لاری هم نامش در حلقهی شاگردان شیخ ذکر شده است. آیتالله لاری در زمانی در نجف بوده که نجف یک حوزهی بسیار بارور بوده است. هم میرزای شیرازی داشته هم فاضل ایروانی و هم مرحوم ملا حسینقلی همدانی. مرحوم لاری در جوانی به عنوان یک شخصیت برجستهی حوزوی مطرح شده و به همین جهت مورد عنایت میرزای شیرازی قرار گرفته است. میرزا مدتی در نجف بوده است که پس از آن به سامرا مهاجرت میکند و در آنجا مرجعیت را برعهده میگیرد و مرجعیت شیعه به آنجا منتقل میشود.
ویژگیهای ظلمستیزی، تدبیر، عقلانیت و مدیریت مرحوم لاری که همراه با تقوای سیاسی و مجاهدتهای فراوان بوده موجب میشود که میرزای شیرازی با توجه به حساسیت اوضاع ایران آن روز، به خصوص بعد از واقعهی رژی، ایشان را به جنوب ایران بفرستد.
در نامهای که میرزا در سال ۱۳۱۰ قمری، یک سال بعد از واقعهی رژی خطاب به سید نوشته و در اول کتاب «معارف السلمانی» چاپ شده است، آمده که «حضور شما در ایران موجب شده که امور دین تشدید شود، معارف دین گسترش پیدا کند، توجه مردم به دین بیشتر شود و مشکلات دینی و اجتماعی مردم حل و فصل شود. و من از پیش هم این حسن اعتماد را به شما داشتم.» در ادامهی نامه، میرزا ابراز خوشحالی میکند که این امور ادامه پیدا کند و ایشان را تأیید میکند. مرحوم میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ قمری رحلت میکنند.
مرحوم لاری خود را سرباز امام زمان میدانستند و در نظریهی خود میگفتند ولیفقیه مطیع بیچونوچرای امام زمان است. چیزی را به دین اضافه نمیکند و میکوشد پیام امام زمان را بفهمد و این پیام را به مردم منتقل کند. ایشان در وصیتنامهی خود اعلام کردند که آنچه از من در دست مردم بهجامانده متعلق به امام عصر بوده و بعد از من باید به ساحت مقدس ولیعصر بازگردد.
یکی از برهههای مهم زندگی مرحوم آیتالله لاری، تشکیل حکومت اسلامی در منطقهی لار بوده است. اما تشکیل هر حکومتی نیازمند تدارک یک بعد نرمافزاری بهعنوان اندیشهی سیاسی و یک بعد سختافزاری بهعنوان ارکان و نهادهای حکومتی است. لطفاً توضیح دهید که این هر دو بعد در حکومتی که آیتالله لاری بنیانگذار آن بودند، چگونه بوده است؟
مرحوم آیتالله سید عبدالحسین لاری در سال ۱۲۷۰ شمسی به ایران میآید. ورود ایشان که تقریباً مقارن با واقعهی رژی (تحریم تنباکو) بود، تأثیر زیادی بر این واقعه و پیروزی مبارزات علیه استعمار انگلستان داشت. در زمینهی اقدامات ایشان در برقراری حکومت اسلامی میتوان به مواردی همچون احیای منصب نماز جمعه و اعزام مبلغ و ائمهی جمعه به شهرهای مختلف اشاره کرد. نماز جمعه در جامعهی شیعه منسوخ شده بود و ایشان بر اساس اجتهادی که کردند، نماز جمعه را واجب عینی دانسته و خود ایشان نماز جمعه را اقامه کرده و در خطبههای رسا و بلیغ خود، مردم را از مسائل روز و آموزههای دینی آگاه میکرد.
ایشان حکومتی را در همان منطقهی لار تشکیل داد که آن حکومت دارای تشکیلاتی بود که از آن جمله، تشکیلات قضایی بود که عالمان برجستهای که قدرت قضاوت داشتند به منصب قضاوت منصوب میشدند. مرز حکومتی ایشان به شهرهای شیراز، جهرم، بوشهر و لار میرسید. همچنین حکومت تأسیسی ایشان از تشکیلات اجرایی هم برخوردار بود و اسنادی هم موجود است که ایشان سکه ضرب نموده و اسکناس هم چاپ کرده بود. در این حکومت موازین نظامی و انتظامی برای تأمین امنیت مردم فراهم شده بود و مردم به ابزار لازم برای مبارزه با استعمار انگلیس مجهز میشدند.
ایشان معتقد به وحدت دین و سیاست بود و تنظیم این امر را تنها توسط ولیفقیه که از جانب حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف نیابت عامه دارد ممکن میدانست. آن مرحوم معتقد بود سیاست تابعی از دین است؛ چرا که امری متغیر است، اما دین امری ثابت است. بنابراین باید با دین تطبیق داده شود. نکتهی اساسی در نظریهی ایشان این است که ولیفقیه در تمام جریانهای کشور اعم از سیاسی، قضایی، فرهنگی و نظامی نظارت کامل دارد و حکم او باید نافذ و لازمالاجرا باشد.
ایشان در کتاب «تعلیقات المقاتل» بحثهایی را پیرامون ولایتفقیه مطرح کردهاند. در ابتدای این بحث، ولایت امام معصوم علیهالسلام ذکر شده و سپس آمده است که امام معصوم علیهالسلام هم ولایت ظاهری دارد و هم ولایت باطنی، اما ولیفقیه تنها بر امور اجرایی مانند امور قضایی، سیاسی و فرهنگی ولایت دارد و ولایتش مربوط به امور باطنی نمیشود. نمیتوان گفت چون امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف در غیبت کبری هستند پس احکام دینی هم باید تعطیل شود. به همین جهت بود که آیتالله لاری فقط به ارشاد و تدریس اکتفا نمیکرد و در مسائل اجتماعی هم وارد میشد. حکومت او نمونهی کوچکی از یک حکومت اسلامی بر پایهی نظریهی ولایتفقیه بود.
ایشان معتقد بود جریان امامت جریانی مردمی است و کسانی که پیرو امام معصوم هستند و میخواهند در رکاب آنها گام بردارند باید خادمین مردم باشند. آگاهسازی مردم از طریق منبر که وسیلهی مؤثر آن زمان بوده است بهخصوص از طریق نماز جمعه و حتی از طریق اعلامیهها و فرستادن مبلغان شایسته و وارستهی آزاداندیش صورت میگرفت.
یکی دیگر از حوادثی که نقشآفرینی مرحوم لاری در آن به چشم میخورد حادثهی مشروطه است. عملکرد ایشان در مواجهه با نهضت مشروطهخواهی چگونه بود؟
ایشان فتوای معروفی در مورد حکومت فاسد قاجاریه دارد که میگوید «واجب است تبدیل سلطنت امویهی قاجاریه به حکومت حقهی اسلامیه». آیتالله لاری از نهضت مشروطه دفاع میکرد و معتقد بود حاکمیت استبدادی باید تبدیل شود و برای تبدیل آن معتقد به مشروطه بود. اما میگفت مشروطیت باید تابع اسلام باشد، نه آن مشروطهای که روشنفکرها به آن اعتقاد داشتند. بلکه ایشان به مشروطهی مشروعه معتقد بود و در این زمینه استدلالهایی از جمله ظلمستیز بودن نهضت را مطرح میکرد. از نظر ایشان ظلم، مردم را از بین میبرد و باعث جدایی آنها از یکدیگر میشود. مرحوم لاری در این مسیر مردم را ترغیب کرد و چند بار به شیراز آمد.
ادوارد براون دربارهی حرکت مرحوم لاری در کتاب «انقلاب ایران» مینویسد: «در شیراز حاج سید عبدالحسین مجتهد لاری قیام کرد، پیروان بیشماری دورش جمع شدند، گویا سید هوای حکومت نیز داشته. داستان او خود درخور دیوانی است، دستگاهش منظم و با انضباط بوده و بر پایهی شریعت صدر اسلام کار میکرده. تمبر دفتر پست لار تمام شده بود، یکسری تمبر چاپ کرد، به جریان گذاشت.»
بازتاب کار ایشان میآید در مجلس اول؛ در این مجلس بعضی از نمایندگانی که به اسلام پایبند نبودند به مبارزه با کار سید عبدالحسین لاری پرداختند؛ چنانچه یکی از آنها میگوید «سید لاری نماز جمعه را واجب میداند و بدعتگذار است. او را از لار آوردهاند. محرک دارد که اینگونه شرارت میکند.»
تبیین آیتالله لاری از مشروطیت بسیار مهم است. از پیروان ایشان کسانی مانند سید احمد معینالاسلام معروف به سید دشتکی و مرحوم آقا شیخ محمد باقر استهباناتی معروف به شهید رابع، از علما و بزرگانی بودند که در راه هدف مشروطیت و رهایی کشور از استبداد شهید شدند.
ایشان برای اینکه مجلس شکل اسلامی به خود بگیرد معتقد بود رئیس مجلس باید فقیه جامعالشرایط باشد و بر تمام قوانین نظارت داشته باشد تا قوانین ضد اسلامی در آنجا تصویب نشود.
مبارزهی ایشان بسیار نتیجهبخش بود به طوری که حتی وارد ادبیات سیاسی و اشعار آن زمان هم میشود. ملکالشعرای بهار در ترانهای میسراید:
آیا از نکاتی که حضرت آیتالله خامنهای دربارهی مرحوم لاری گفتهاند، خاطرهای در ذهن دارید؟
حضرت آیتالله خامنهای در سفرهای خود چه در زمان ریاست جمهوری و در زمان رهبری به استان فارس، همیشه دربارهی مرحوم سید عبدالحسین لاری نکاتی را گفتهاند. اما به دو خاطره اشاره میکنم:
در سفر آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۷ شمسی به جهرم، ایشان بر سر مزار آن مرحوم حاضر شدند و به قرائت فاتحهای پرداختند. در آنجا پلاکاردهایی از جملات و عبارات مرحوم لاری نظیر فتواهای ضد استعماری و ضد استکباری مرحوم لاری نصب شده بود. ایشان با خواندن آنها فرمودند: رازی که من را به مرحوم لاری علاقهمند میکند همین تعبیراتی است که از ایشان موجود است.
در همان سال و پس از قبول قطعنامه از سوی ایران، قوای بعث حملهی مجددی را به ایران آغاز کردند که در پی این حمله اعلام بسیج عمومی شد و بسیاری از ائمهی جمعه به جبهه رفتند. در آن زمان آیتالله خامنهای هم به جبهه آمدند. مرحوم سید حسین آیتاللهی نوهی مرحوم لاری که آن زمان امام جمعهی جهرم بودند نقل میکند که یک شب آیتالله خامنهای ما را برای شام دعوت کردند. ما به محل اقامت ایشان رفتیم و شام را با هم صرف کردیم. بعد از صرف شام من به گمان اینکه ایشان احتمالاً حرفهایی با فرماندهان جنگ دارند و من نباید وقت ایشان را بگیرم بازگشتم که ایشان دنبال من فرستادند و گفتند که ما با شما این حرفها را نداریم و دربارهی جد ما (مرحوم لاری) پرسیدند که بحث زیادی هم بین ما شد تا آنجا که من خاطرهای را که برادرم از پدرم شنیده بود برای ایشان نقل کردم. ماجرا این بود که یک روز مرحوم لاری میبیند کالسکهای در فیروزآباد فارس در حال حرکت است. میپرسد این کالسکه چیست؟ مشخص میشود افراد سوار بر آن چند کاردار و سفیر خارجی و مستشار روس هستند. به محض اطلاع از این موضوع حال ایشان به شدت منقلب میشود بهگونهای که سه روز لب به غذا نمیزند و میگوید آن غیرت مسلمانی کجاست که دشمن خارجی میتواند اینطور در کشور اسلامی به راحتی حرکت کند؟
ایشان نقل میکند که رهبری پس از شنیدن این ماجرا فرمودند «ای کاش یک جو غیرت این مرد بزرگ در میان برخی سران کشورهای اسلامی بود تا اینگونه تن به ذلت ندهند» و بعد فرمودند «فتوای آن مرحوم دربارهی اجناس خارجی با اینکه دهها سال پیش صادر شده اما هنوز زنده است و برای امروز ما راهگشا است و باید فراروی استقلال اقتصادی ما قرار گیرد.»
منبع: khamenei.ir
آیا از نکاتی که حضرت آیتالله خامنهای دربارهی مرحوم لاری گفتهاند، خاطرهای در ذهن دارید؟
حضرت آیتالله خامنهای در سفرهای خود چه در زمان ریاست جمهوری و در زمان رهبری به استان فارس، همیشه دربارهی مرحوم سید عبدالحسین لاری نکاتی را گفتهاند. اما به دو خاطره اشاره میکنم:
در سفر آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۷ شمسی به جهرم، ایشان بر سر مزار آن مرحوم حاضر شدند و به قرائت فاتحهای پرداختند. در آنجا پلاکاردهایی از جملات و عبارات مرحوم لاری نظیر فتواهای ضد استعماری و ضد استکباری مرحوم لاری نصب شده بود. ایشان با خواندن آنها فرمودند: رازی که من را به مرحوم لاری علاقهمند میکند همین تعبیراتی است که از ایشان موجود است.
در همان سال و پس از قبول قطعنامه از سوی ایران، قوای بعث حملهی مجددی را به ایران آغاز کردند که در پی این حمله اعلام بسیج عمومی شد و بسیاری از ائمهی جمعه به جبهه رفتند. در آن زمان آیتالله خامنهای هم به جبهه آمدند. مرحوم سید حسین آیتاللهی نوهی مرحوم لاری که آن زمان امام جمعهی جهرم بودند نقل میکند که یک شب آیتالله خامنهای ما را برای شام دعوت کردند. ما به محل اقامت ایشان رفتیم و شام را با هم صرف کردیم. بعد از صرف شام من به گمان اینکه ایشان احتمالاً حرفهایی با فرماندهان جنگ دارند و من نباید وقت ایشان را بگیرم بازگشتم که ایشان دنبال من فرستادند و گفتند که ما با شما این حرفها را نداریم و دربارهی جد ما (مرحوم لاری) پرسیدند که بحث زیادی هم بین ما شد تا آنجا که من خاطرهای را که برادرم از پدرم شنیده بود برای ایشان نقل کردم. ماجرا این بود که یک روز مرحوم لاری میبیند کالسکهای در فیروزآباد فارس در حال حرکت است. میپرسد این کالسکه چیست؟ مشخص میشود افراد سوار بر آن چند کاردار و سفیر خارجی و مستشار روس هستند. به محض اطلاع از این موضوع حال ایشان به شدت منقلب میشود بهگونهای که سه روز لب به غذا نمیزند و میگوید آن غیرت مسلمانی کجاست که دشمن خارجی میتواند اینطور در کشور اسلامی به راحتی حرکت کند؟
ایشان نقل میکند که رهبری پس از شنیدن این ماجرا فرمودند «ای کاش یک جو غیرت این مرد بزرگ در میان برخی سران کشورهای اسلامی بود تا اینگونه تن به ذلت ندهند» و بعد فرمودند «فتوای آن مرحوم دربارهی اجناس خارجی با اینکه دهها سال پیش صادر شده اما هنوز زنده است و برای امروز ما راهگشا است و باید فراروی استقلال اقتصادی ما قرار گیرد.»
,
منبع: khamenei.ir
,انتهای پیام/ش
]
ارسال دیدگاه