حکایت قرآنی که به فضا فرستاده شد از زبان روزنامهنگار ایرانی
«سه مدال از فدراسیون فضانوردان روسیه به خاطر ترویج فناوری فضایی در دنیا، دریافت کردم. همچنین مجموعهای از کارتپستالهای آثار استاد فرشچیان را به عنوان اثر ملی در سال ۲۰۰۶ به آقای پاول وینوگرادوف که عازم سفر به فضا بود دادم تا در آنجا با آنها عکس بگیرد. همچنین قرآن را به آقای الکساندر کالری که یکی از دوستان خوب و نزدیک من است هدیه کردم به جهت اینکه به سلامت به این سفر برود و ایشان هم قرآن را با خود به فضا برد.»[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «سه مدال از فدراسیون فضانوردان روسیه به خاطر ترویج فناوری فضایی در دنیا، دریافت کردم. همچنین مجموعهای از کارتپستالهای آثار استاد فرشچیان را به عنوان اثر ملی در سال ۲۰۰۶ به آقای پاول وینوگرادوف که عازم سفر به فضا بود دادم تا در آنجا با آنها عکس بگیرد. همچنین قرآن را به آقای الکساندر کالری که یکی از دوستان خوب و نزدیک من است هدیه کردم به جهت اینکه به سلامت به این سفر برود و ایشان هم قرآن را با خود به فضا برد.» این جملات بخشی از خاطرات «سیروس برزو» ـ استاد دانشگاه و روزنامهنگار ـ است که از زندگی در روسیه، دوران فروپاشی شوروی، آشنایی با فضانوردان مطرح جهان و همچنین چگونگی فرستادن قرآن به فضا عنوان میشود.
«سیروس برزو» در برنامه تلویزیونی «اتفاق» با اشاره به اینکه من چند ماه بعد از کودتا به روسیه سفر کردم، گفت: در آن زمان مردم هنوز از قالب حکومت کمونیستی بیرون نیامده بودند، در دوران شوروی یک نکته اساسی که در کره شمالی هم مشابهش را میبینیم وجود داشت و آن اینکه مردم علیرغم اینکه از رفاه کامل برخوردار نیستند، چون از جهان بیرونی خبر ندارند فکر میکنند خیلی خوشبخت هستند و در حقیقت خوشبختی مصنوعی دارند.
وی ادامه داد: از یک نظر بد است چون حق هر انسانی است که زندگی طبیعی داشته باشد، اما از یک نظر هم خوب بود که توقع بالایی نداشتند و از همان حداقل راضی بودند، چون هنوز غرب نمادهای زندگی غربی را به آنها نشان نداده بود، در روستاها این رضایت خیلی بیشتر و در شهرهای بزرگ به واسطه آشنایی بیشتر با زندگی غربی کمتر بود. من بعد از اینکه تصمیم گرفتم در روسیه زندگی کنم از یکی از استادان دانشگاه خانهای اجاره کردم چون در دوران شوروی خانه از خودشان نداشتند حتی مغازهداران هم در واقع کارمند بودند و همه چیز مال دولت بود و این خانه در واقع از پدرخانم این استاد به آنها از قبل به ارث رسیده بود.
این پژوهشگر همچنین اظهار کرد: من در آن زمان دیدم موج رادیو عوض نمیشود و چهار تا ایستگاه بیشتر ندارد، تلویزیون هم تعداد کانالهای محدودی داشت، اما بعد از فروپاشی به شکل سرسامآوری تعداد آنها بالا رفته بود که انواع و اقسام فیلمها را نشان میدادند و در هر محله یک استودیو راه افتاده بود، چون در زمان شوروی ورود فیلمهای هالیوودی محدود بود، لذا پس از فروپاشی مردم به شکل وحشتناکی به سمت فیلمهای هالیوودی رفته بودند و چون دوبلور به اندازه کافی نبود تنها یک نفر در فیلم به جای همه حرف میزد؛ یعنی فیلم راوی داشت نه دوبلور، در کانالهای محلی هم هر کانالی بر اساس سلیقه خود از فیلمهای وسترن تا فیلمهای غیراخلاقی نشان میدادند.
برزو با اشاره به اینکه مجری قانونی نبود تا بر این موارد نظارت داشته باشد، گفت: خود مجری قانون قانونشکن شده بود، در آن دوره ارزش پولشان کم شده و یک دلار معادل ۱۰ روبل بود و طرف نمیتوانست زندگی کند، پلیس در خیابان به بهانه کمبود مدارک از مردم شیرینی میگرفت.
وی در پاسخ به این پرسش که «چرا در چنین شرایطی شما به روسیه رفتید» عنوان کرد: من در سال ۶۹ مجلهای منتشر میکردم با عنوان «مرزهای بیکران فضا» که در دوره خودش بسیار شگفتانگیز بود و حدود ۲۵ شماره منتشر و تعطیل شد، من تمام ثروت مالیام را برای این مجله دادم و متأسفانه نتوانست هزینهها را برآورده کند، چون در آن زمان من به دو سفر نمایشگاه هوا و فضای مسکو رفته بودم آشناییتی پیدا کردم و در آنجا دانشگاه دولتی مسکو که رشته زبان فارسی داشت از من خواست در آن دانشگاه تدریس کنم.
این روزنامهنگار درباره چگونگی حضور خود در زمان حمله به پارلمان روسیه گفت: خبرنگار ذاتش همین است که کنجکاو است، من به همراه عده دیگری از خبرنگاران در داخل پارلمان بودیم که گفتند آنها که جزو اعتصابیون نیستند بروند بیرون میخواهند حمله کنند، ما را از آن ساختمان تا آن طرف خیابان بردند و در همین مسافت شش نفر را با تک تیرانداز زدند که حتی زمانی که من نشستم تا فیلم دوربینم را از زمین بردارم به سمت من شلیک کرده بودند که تیر به چراغ برق خورده بود و من آن گلوله را یادگاری برداشتم، داشتیم میآمدیم یکی از خبرنگارهای خارجی گفت سربازها فیلمها را میگیرند، من فیلمها را در زیر شلوارم پنهان کردم، شبش تمام اعتصابیون را گرفتند، رهبرهای آنها را بردند و بقیه را آزاد کردند.
برزو که به واسطه روزنامهنگاری و مقالات علمی دوستی صمیمانهای با فضانوردان مطرح جهان داشته و یادگار، نشان و مدالهایی نیز در این حوزه دریافت کرده است، در ادامه تصریح کرد: من سه مدال از فدراسیون فضانوردان روسیه به خاطر ترویج فناوری فضایی در دنیا، دریافت کردم، همچنین مجموعهای از کارتپستالهای آثار استاد فرشچیان را به عنوان اثر ملی در سال ۲۰۰۶ به آقای پاول وینوگرادوف که عازم سفر به فضا بود دادم تا در آنجا با آنها عکس بگیرد، همچنین قرآن را به آقای الکساندر کالری که یکی از دوستان خوب و نزدیک من است هدیه کردم به جهت اینکه به سلامت به این سفر برود و ایشان هم قرآن را با خود به فضا برد.
این مروج علوم فضایی در پایان در پاسخ به این سؤال که «در حال حاضر در علوم فضایی روسیه پیشرفتهتر است یا آمریکا» یادآور شد: این موضوع دو بُعد دارد، روسها در دوران شوروی به دلیل تفکر حزب کمونیست عقیده داشتند نباید اجازه دهیم که کامپیوتر از انسان جلوتر رود، در نتیجه در بخش سایبری عقب افتادند، به همین دلیل آمریکاییها در کاوشگران دور پرواز در فناوریهای بدون حضور انسان موفقترند، اما روسها در بخش سفینه سرنشیندار در ایستگاه فضایی موفقترند. در همین ایستگاه فضایی بینالمللی اگر بخش روسی را بگیرید، بخش آمریکایی عملا کاری نمیتواند بکند، در سفینه سرنشیندار روسها تجربیات بسایر ارزشمندی دارند مثل یکی از فضانوردانشان که یک سال و نیم بدون هیچ مشکلی در یک سفر فضایی ماند و برگشت.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
]
ارسال دیدگاه