ترانه های مشک زنی زنان بختیاری
زنان برای تبدیل ماست به دوغ آن را در«مشکدو»می کنند و مدتی تکان میدهند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به گزارش جهانبین نیوز زنان برای تبدیل ماست به دوغ آن را در«مشکدو»میکنند و سپس به چوب میانی «ملار»(سه پایه مانندی است که از سه تکه چوب ساخته شده که سر این سه چوب با طنابی به هم گره زده شده است.)که«چنتر یا چمبل»نام دارد وصل میکنند و مدتی تکان میدهند تا ماست و دوغ تبدیل و کره آن جدا شود.آنچه در دوغ زدن اهمیت زیاد دارد کره حاصل از آن است که استفاده فراوانی در زندگی یک خانواده عشایر دارد.
نمونه ای از ترانه های مشک زنی را می آوریم:
اِی مَشگ بِزَن که دیرُمِه یَه کُرِ کُچیر وُر شیرُمِه
kor kočir vor ŝirom-e ey maŝg bezan ke dirom-e yah
ای مشک زودتر کرده بده که دیرم شده است (وقت ندارم) من پسری کوچک دارم که شیرخواره است.
مَشگِ دو سُهروم کِرس گِرونِه نِرخِس اَر خوی چی زَهفِرونِه
xuy či zahferun-e maŝg du sohr-om kera-ŝ gerun -e nerxes –s ar
مشک دوغ سرخم کرهاش گران است، اگر قیمتش را بپرسی مانند زعفران گران است.
مَشگِ دو سُهروم نالِه نالِسِ اُردی نادر شاه مِهمونِس
maŝg du sohr-om nāl-e nāles-e ordi Nāder ŝāh mehmunes-e
مشک دوغ سرخم ناله میکند، لشگر نادر شاه مهمان ماست.
ناله کردن کنایه از صدایی است که هنگام مشک زدن از مشک بلند می شود. اردوی نادرشاه نیز کنایه از میهمان زیاد و بلند مرتبه است.
مشگُم زیدُم کره دِرارُم وا سَرِس کِه یام سِلا نَدارُم
maŝg-om zeyd-om kere derārom vā sares ke yām selā nadārom
مشکم را زدم که کره بردارم، (ولی) اجازه ندارم بالای سر مشکم بیایم.
مَشگُم زِیدُم وُر مِنِه اِیوون کِرَس دادُم مُهر سِلِیمون
maŝg-om zeyd-om vor mene eyvun kera-ŝ dād-om mohr Seleymun
مشکم را در میان ایوان زدم، کرهاش را فروختم و مهر سلیمان خریدم.
مَشگُمِ زِیدُم وُر مِنِه حَصار کِرَس دادُم گوسَرِ دَسمال
maŝg-om zeyd-om vor mene hasār kara-ŝ dād-om gu sar dasmāl
مشکم را زدم میان حصار، کرهاش را فروختم و گوی سر دستمال خریدم.
گوی سر دستمال زینت آلاتی است که زنان بختیاری به دو سر مینای خود (روسری بلند بختیاری که زنان می پوشند) آویزان می کنند.
مَشگُـمِ زِیـــدُم گَلِ سِرِنــــج ِرَهسِ دادُم یَه جَرکِه بِرِنج
maŝg-om zeyd-om gale Serenj kera-ŝ dād-om yah guni berenj
مشک دوغم را آویزان کردم به درخت سنجد کرهاش را فروختم و یک گونی برنج گرفتم.
مَشگِه دو سُرُم دَر وَن دووالی کره اوَلِس نذر پیرِ والی
maŝge du so:r-om dar van duāli kara avval-es nazr-e pir-e Vāli
مشکِ دوغزنی سرخ رنگم با دربندی از دوال چرم است که اولین کره ای که از آن گرفته ام را نذر پیر والی (نام امامزاده ای است) خواهم کرد.
هی دایه مَشگِه هی ددو مَشگِه اریکُم کِردی چی تالِ دَشگِه
hey dāya maŝg-e hey dadu maŝg-e bārik-om kerdi či tāl-e daŝg-e
ای مادر مشک است، ای خواهر مشک است. باریکم کردی مانند تار نخ (کنایه از زحمت زیاد و لاغر شدن)
دومِ ایزَنُم هی وُر مین هُوش کَرَس ایدُم هی یَه جفتی کوش
du-me izan-om hey vor min-e howŝ kara-se idom hey ya iofti kowŝ
مشکم را میان حیاط میزنم و کرهاش را یک جفت کفش می خرم.
دومِ ایزَنُم هی وُر مینِ مال کَرَس ایدُم یَه جفتی دَسمال
dum-e izan-om hey vor min-e māl kara-se idom ya jofti dasmāl
دوغم را در میان مال(آبادی) میزنم و کرهاش را یک جفت دستمال میخرم.
مَشگِه دو سُرُم حِلالُم کُن سَحَر زِ خو بیدارُم کـــُن
maŝga du so:r-om halāl-om kon sahar ze xow bidār-om kon
مشک دوغزنی سرخم حَلالم کن و سحر از خواب بیدارم کن.
مَشگه دو سُرُم دیر زَنسَه ای کُو وُ او کُو بِس کَنِسه
maŝga du so:r-om dir zaness-a i ko vo u ko be-s kaness-a
مشکه دوغزنی سرخم دیر زده است (دیر کره کرده است) (گروه زیادی در) این کوه و آن کوه منتظر ماندهاند.
دوم اِیزِنُم لاوِلا دَرِسِ ایگُشُم کره گا
دوم اِیزِنُم پیشاپیش دَرِسِ اِیگُشُم کره میش
دُوهَی هَرچه اِیگُم بِگُ خُو ی مَن کَره نِیمن دُو
دُوهَی دُوهَی دُوهَی دُو هَرچه ایگُم بِگُ خُو
دوغم را در(دره) میزنم در آن را باز میکنم همه آن کره گاو است.
دوغم را در جلو (خانه)میزنم درش را میگشایم همهی آن کره میش است.
ای دوغ هرچه به تو میگویم بگو خوب(همچنان)است یک من کره باش و نیم من دوغ.
دوغی دوغی دوغی دوغ هر چه میگویم بگو خوب، یعنی هرچه مطابق میل من است تو هم بپذیر و همچنان باش.
ترانه های زیر به فروختن کره و خرید وسایل مورد نیاز اشاره دارد:
زن از دوغ میخواهد که زودتر آماده شود تا به کارهای دیگرش بپردازد:
دُوهَی بِزَن که دِیرُمِ کُر کَچَلِ وِ شِیرُمِ
مَندیر کلگِ تیرُمِ دُوهَی بِزَن که دیرُم
صد سردار مِهمُونُمِ صد تا دِیه هَم وِ جُونُمِ
ای دوغ بزن که عجله دارم، پسر کچلی را به شیر دارم که منتظر کلگ(نان بلوط) تیری من است، ای دوغ بزن که عجله دارم (کلگ kalg نانی است که از آرد بلوط تهیه می شود. نان تیری نیز نانی است بسیار نازک که روی تاوه تهیه می شود)
صد سردار مهمانم است و صد تای دیگر هم به جانم است(باید از آنها پذیرایی کنم)
مَشکَدو سُهرُم نال ناِلسِ اُردی خانی کِل مالسِ
اِی کُه اُو کُه سَر زَیِد وِ یک اَندَش تَره پِیت خَرد وِ یک
هیَ مارِاوَی هَی مار اِوَی هَی مارِ دُنبِه دار اِوَی
دُنبَنِ زی دَرِ مَشک خَیرِ مَشکا اِوَی به اِی مشک
مشک دوغ سرخ من ناله ناله میکند و اردوی خان کنار خانه است(منتظر دوغ).
این کوه و آن کوه(کره) سر زد به هم،گیاه اندش و تره به هم پیچیدند.
هی(صوت برای انسان) مار آمد هی مار آمد هی مار دنبهدار آمد دنبه را به در مشک زد و برکت دیگر مشکها را به این مشک داد.
این بیت از باوری اعتقادی و عامیانه صحبت می کند که اگر مار دنبه دار، دنبه خود را به مشک ها بزد آن مشک برکت زیادی خواهد کرد و کره زیادی می دهد.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
ارسال دیدگاه