در دیدار با خانواده شهید "مصطفی احمدیروشن" مطرح شد؛
آقامصطفی؛ از پایهگذاری تدفین شهدا در دانشگاهها تا تأسیس کانون نهجالبلاغه در دانشگاه شریف/هنوز هم هر جای زندگی که بخواهد کمک میکند و تصمیم میگیرد
مادر شهید احمدی روشن گفت: من از بسیجیان انتظار دارم که در مراسم یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار میشود، حضور داشته باشند چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی برای بسیج است، پس باید بسیجیان باشند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه اطلاعرسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت، جمعی از مسئولان این سازمان با خانواده شهید "مصطفی احمدی روشن" دیدار کردند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, بسیج پیشکسوتان,کریم پور، مدیر مسئول نشریه سازمان در این دیدار با اشاره به جایگاه والای شهدا در پیشگاه خداوند متعال و در میان مردم اظهار داشت: ایثار و فداکاریهای شهدا در راه میهن عزیزمان قابل وصف نیست و زبان از گفتن آن قاصر است.
,وی با اشاره بر اینکه مردم ایران قدردان ایثار و فداکاری شهدا و خانوادههای معزز آنان هستند، اظهار داشت: اگر این ایثارها نبود کشور و انقلاب حفظ نمیشد.
,****
,برایم سخت است از آنان که ندیدهام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخاند؛ باید که پلی زنم از درونم به معنای انسانیت. من از شهیدان تصویری میدیدم که گاهی از مقابلشان عبور میکردم همیشه سؤالی در دلم بود که سیمای ملکوتی چه انسانهایی نمای این میدان شده، میدانی به نام علم.
,گاهی اوقات که از پشت قاب تلوزیون تصویر دانشمندان شهید هسته ای را می دیدم ناخودآگاه یاد جمله ای از شهید چمران می افتادم که می گفت : "الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی." بله اینها به عشق ابدی خود رسیدند.
, الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی,وارد خانه شهید مصطفی احمدی روشن شدیم؛ خیلی دلم می خواست که از نزدیک با این خانواده قهرمان دیدار داشته باشم خانواده ای که شهیدی از نسل بعد از جنگ را تقدیم این انقلاب کرد. بعد از سلام و احوال پرسی و گپ دوستانه پدر شهید به عنوان اولین نفر شروع به سخن کرد. در چهره نورانی اش سراسر شوق بود، یکی و دو ماه بعد از شهادت مصطفی در راه معرفی و خط مشی مصطفی قدم برداشت و عقیده اش بر این بود که به قول شاعر
,سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
,کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
,حاج رحیم هم چنین وظیفهای را برای خودش نسبت به مصطفی قائل بود. و حالا درک میکنم که چرا بعد از شهادت مصطفی بود که طیف بسیاری از دانشجویان سراسر کشور تقاضای تغییر رشته به فیزیک هستهای را داشتند؛ این نشان دهنده عزم و اراده همه دانشجویان بسیجی برای ادامه دادن راه مصطفی بود و این شعار فاقد شعور نبود بلکه یک حقیقت شعورمند بود که در کشور به راه افتاد.
,گله حاج رحیم از بیمهریها و فصلالخطاب قرار ندادن حرف حضرت آقا توسط برخی مسئولان
, گله حاج رحیم از بیمهریها و فصلالخطاب قرار ندادن حرف حضرت آقا توسط برخی مسئولان, گله حاج رحیم از بیمهریها و فصلالخطاب قرار ندادن حرف حضرت آقا توسط برخی مسئولان,حاج رحیم دستی به محاسنش میکشد و بعد از چند لحظهای حرفهایش را ادامه میدهد. از مقام شهدا میگوید از بیمهریها، فصلالخطاب قرار ندادن حرف حضرت آقا توسط برخی مسئولان گله میکند. از پسر شهیدش مصطفی، خاطرهای را نقل میکند: زمانی که در دولت قبل سایت هستهای را مهر و موم کرده بودند مصطفی به من گفت که دیگر دوست ندارد به سایت هسته ای نطنز برود زیرا حتی جرأت نزدیک شدن به در سایت را هم ندارند. بنده گفتم : تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ (آل عمران - 140) روزها[ى شکست و پیروزى] را میان مردم به نوبت مىگردانیم؛ و همیشه اینجوری نخواهد ماند و خود حضرت آقا هم گفته است: هر موقع ما در مقابل دشمنان عقب نشینی کردیم، ضرر کردیم و هر زمان مقابل آنها ایستادیم و مقاومت کردیم ، پیروز شدیم.
,, ,
,
سال 83 واقعاً عقبنشینی کردند و نتیجهاش را هم دیدیم و طبق نظرات آنها " ایران به عنوان محور شرارت" شناخته شد و خود حضرت آقا فرمودند کسانی که باعث این مهر و مومها شدند خودشان هم باید درست کنند که از این مقطع بود که کار مصطفی به صورت جد آغاز شد. فکر و ذکرش این بود که باید یک جبهه نو و مستحکم تر از قبل در قبال مستکبران ایجاد کند و این کار شبانه روزی همه بچهها باعث شد به غنیسازی 3.5% درصد برسند و بعد به 5% و 20% که بعضی از مسئولین باورشان نمی شد چه برسد به اجنبیها .
,شعار "ما می توانیم" سرلوحه کارشان شد و نقل قولی از مصطفی هست که به دوستانش میگفت: "شک نکنید بعد از اینکه ما به غنیسازی 20% برسیم، بچههای ما را ترور خواهند کرد" و همین هم شد.
,یک زمانی بود که برای وارد کردن سیم خاردار، به کشورهای دیگر نیاز داشتیم ولی حالا به لطف خداوند با تولید فن آوری هستهای بومی صاحب سانتریفیوژهایی از نسل پیشرفته هستیم.
, یک زمانی بود که برای وارد کردن سیم خاردار, ، , به کشورهای دیگر نیاز داشتیم ولی حالا به لطف خداوند با تولید فن آوری هستهای بومی صاحب سانتریفیوژهایی از نسل پیشرفته هستیم.,مادر شهید: مصطفی یک شهید بسیجی بود
, مادر شهید: مصطفی یک شهید بسیجی بود, مادر شهید: مصطفی یک شهید بسیجی بود, مصطفی یک شهید بسیجی بود,خاطراتم را که مرور میکنم. یاد جملهای از مادر شهید احمدی روشن می افتم که خطاب به علیرضا تنها فرزند شهید احمدی روشن گفت: بابایی را خدا فرستاده ماموریت کارش که تمام شد بر میگردد. بیتابیهای علی برای پدر، شاید در ذهن علی نگنجد ماموریت یعنی چه، ولی چیزی که می فهمد نبود پدر است.
,مادر شهید احمدی روشن میگوید: وقتی کسی در راه خدا شهید می شود دیگر متعلق به خانواده خودش نیست، متعلق به همه مردم و با همه نوع تفکرات سیاسی و مذهبی است.
,, ,
وی در توصیف فرزندش میگوید: «او به هیچ چیز دنیا وابسته نبود و همه چیز را برای دیگران میخواست اما برای خود، هیچ. درست مطابق سخن مولایش امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگی میکرد؛ چنان زندگی کن که گویی عمر طولانی مدت داری و در زندگی شخصی جوری باش که شاید یک دم دیگر نباشی.«
, .«,مصطفی شهید بسیجی بود و به بسیجی بودن خودش هم خیلی افتخار میکرد. خیلی مهربان و شجاع بود و هر زمان که قصد کاری را می کرد، حتما آن را به انجام می رساند. مصطفی در طول زندگی اش به دو چیز افتخار میکرد: یکی به بسیجی بودن و پیرو خط امام و رهبری بودن و دیگری حج واجبش بود که به عنوان خدمه در سال 87 به مکه مشرف شده بود. مصطفی یکی از اولین اشخاصی بود که باعث شد شهدای گمنام در دانشگاه شریف دفن شوند و بعدها این کار در دانشگاهای دیگر هم اتفاق افتاد.
,من از بسیجیان انتظار دارم که در مراسم یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار میشود، حضور داشته باشند چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی برای بسیج است، پس باید بسیجیان باشند.
, من از بسیجیان انتظار دارم که در مراسم یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار میشود، حضور داشته باشند چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی برای بسیج است، پس باید بسیجیان باشند.,همسر شهید: آقا مصطفی تک بود
, همسر شهید: آقا مصطفی تک بود, همسر شهید: آقا مصطفی تک بود,همسر مصطفی احمدی روشن وقتی صحبت می کند؛ او را آقا مصطفی خطاب میکند و از فعل جمع برایش استفاده میکند. گویی مصطفی کنار ما نشسته است. از احساسش نسبت به آقا مصطفی میگوید: قطعا شنیدهاید که به آقا مصطفی لقب علم الهدی نسل سوم دادهاند و خیلیها که در واقع از فضای جنگ و شهادت دور بودند، برای شان مشخص شد که در دهه نود هم میتوان شهید شد. البته با ویژگیهای زمانی خودش یعنی دیگر فضای جبهه و جنگ سخت نیست اما می شود در مکانی کار و پیشرفت داشته باشید که تمام ابرقدرت ها دنبال شما باشند و برای ترور شما هزینه کنند.
, .,او از حضور دائمی مصطفی در جای جای زندگیاش میگوید و تاکید دارد که «احساس میکنم آقا مصطفی هرجای زندگی بخواهد خودش به ما کمک میکند و تصمیم میگیرد».
, احساس میکنم آقا مصطفی هرجای زندگی بخواهد خودش به ما کمک میکند و تصمیم میگیرد, احساس میکنم آقا مصطفی هرجای زندگی بخواهد خودش به ما کمک میکند و تصمیم میگیرد,, ,
وی می افزاید: شهدا خیلی شبیه بهم هستند، آقا مصطفی هم از این امر مستثنی نبود، خیلی از ویژگیها دست به دست هم میدهند که آقا مصطفی می شود شهید مصطفی احمدی روشن. از بچگی تا بزرگسالی – تربیت پدرو مادر – نان حلال، شاید خیلی از خانوادهها اعتقاد داشتند باشند ولی حاج آقا و حاج خانوم - پدر و مادر مصطفی - تاکید ویژه ای داشتند، خب طبیعی هست وقتی ادمی با این ویژگیها رشد و نمو پیدا میکند خیلی موارد دیگر اعتقادیش هم خود به خود حل میشود. علاقه وافری به حضرت علی علیهالسلام داشت و همین علاقه باعث شد که کانون نهج البلاغه را در دانشگاه شریف راهاندازی کند و بسیاری از کارهای فرهنگی دیگر که انجام داده بود.
,همسر شهید احمدی روشن گفت: یکی از خوابهای که آقا مصطفی دیده بود، فکر کنم سال 84- 85 که در سایت نطنز قبری را دارند آماده میکنند و می پرسد این قبر را برای چه کسی آماده میکنید، جواب میدهند که ما در اینجا کسی را میخواهیم دفن کنیم و در ادامه خواب، آقا مصطفی میبینند که صحنه به حالت جنگ در امده و در همان قبر او را دفن کردند. به قول یکی از دوستانش که میگفت همه ما عاشق شهادت بودیم ولی فرقی که بین ما و آقا مصطفی بود این بود که ما شعار شهادت را میدادیم ولی آقا مصطفی قلباً عاشق شهادت بود و برایش تلاش میکرد.
,***
,مراسم یادبود شهید مصطفی احمدی روشن "علمالهدی نسل سوم انقلاب" فردا 23 دی ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع) چیذر تهران برگزار میشود. مصطفی احمدی روشن صبح روز 21 دی ماه سال 90 مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به مقام شهادت نائل آمد.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه