پهلوان جاجرمی، که با کوشش خود و کمترین امکانات به تنهایی و بدون مربی قهرمان کشتی پهلوانی شد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری جاجرم، در زمستان سرد سال 1371ش گروهی بزرگ از پهلوانان نامدار خراسان بزرگ برای انجام کشتی پهلوانی در شهر قوچان گرد هم آمده بودند. هر یک از این پهلوانان با کاروانی شامل مربی و کمکمربی و نیروهای پشتیبانی و همراهان دیگر با شور و شوق بسیار در این مسابقات حضور یافته بودند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, پایگاه خبری جاجرم, پایگاه خبری جاجرم,وزنکشی آغاز شد تا مشخص شود که هر پهلوانی باید با چه رقیبی زورآزمایی کند. پهلوانان یکی پس از دیگری به روی ترازو رفتند و پایین آمدند. وزنشان ثبت شد و در جدول نوشته شد. مربیان در کنار آنها به دقت همه چیز را زیر نظر داشتند. آنها میخواستند بدانند رقیب پهلوانشان کیست.
,آخرین پهلوان هم به روی ترازو رفت. جوانی با قامت متوسط، پیکری نه چندان درشت و نامی ناشناخته برای مربیان و پهلوانان دیگر. در نگاه نخست، موهای فرفریاش توجه را جلب میکرد و در نگاه دیگر، تنهایی پرسشبرانگیزش. نه مربی که ناظر وزنکشی باشد و نه حتی رفیق همراهی.
,از ترازو که پایین آمد، همهمهای به پا شد. وزنش شصت و دو کیلوگرم بود و مطابق قواعد این دوره از مسابقات، برای نخستین وزن کشتی پهلوانی، چهار کیلوگرم کم داشت. با این همه، او پافشاری میکرد که اجازه بدهند در گروه اوزان شصت وشش کیلو گرم، کشتی بگیرد.
,جوانی جسور، بدون مربی آمده بود و میخواست در میان نامآوران کشتی خراسان، در وزنی غیر از وزن خودش زورآزمایی کند. نه او را میشناختند و پیشینهاش را میدانستند و نه پشتیبان سرشناسی داشت که با تصمیمگیرندگان به گفتوگو بنشیند. سه غم آمده بود به سراغش: تنهایی و غربت و کموزنی.
,سرانجام پافشاری پهلوان موفرفری سبب شد که نامش را در گروه شصت وشش کیلوگرم بنویسند: سید علی حسینی از شهر جاجرم. چه قدر خوشحال شد که نامش و نام شهرش را شنید. به همان اندازه نیز رقیبش خوشحال شد، چرا که حریفش کموزن بود و به نظر میرسید که میتوان بهآسانی خاکش کرد.
,پهلوانان در برابر هم قرار گرفتند. برندهها با برندهها و بازندهها با بازندهها، کشتی میگرفتند. نوبت به پهلوان تنها نیز رسید و در برابر حریف قرار گرفت. انتظار میرفت که این کشتی زودتر از کشتیهای دیگر به پایان برسد. همین طور هم شد. فقط در برابر چشمان ناباور تماشاجیان، رقیب پهلوانِ کموزن، بازندهی کشتی شد.
,پهلوان جاجرمی در نخستین نبردش به حریف سنگینتر از خود مجال نداد و در کمترین زمان ممکن بر او پیروز شد. مهمتر از اینها، او کشتی زیبایی را به نمایش گذاشت که یادآور کشتیهای هنرمندانهی پهلوانان کهن ایران بود. آری، او با یک تیر سه نشان زد و چشمان شگفتزدهی تماشاگران را به سوی خود چرخاند.
,همه منتظر کشتی بعدی پهلوان تنها بودند. همه او را تشویق میکردند و در انتظار شگفتی بعدی بودند. تماشاگران چندان منتظر نماندند، چرا که او حریفان را یک به یک مغلوب فنون زیبای خود کرد. مردم به احترامش بلند میشدند و هنگام مبارزهی این دلیرمرد جاجرمی از شدت هیجان سر از پا نمیشناختند.
,نوبت پهلوان شهر میزبان رسید تا در برابر پهلوان جاجرم قرار گیرد. پهلوان قوچانی در اصل از مردم درگز بود، اما امید قوچانیها به شمار میرفت. او بارها بهآسانی حریفانش را با زمین گرم کشتی آشنا کرده بود. اینک او بود و پهلوان تنها که حتی رفیقی همراهش نبود تا در میان دو کشتی یک لیوان آب دستش بدهد و مشوقش باشد.
,کشتی در میان سکوت مبهم تماشاگران و دو حریف قَدَر یا به قول جاجرمیها قُنَر آغاز شد. امتیازها پی درپی میان دو حریف به پیش رفت. تپش قلبها فزونی گرفته بود و تماشاگران مسحور این رقابت سنگین شده بودند. این کشتی طاقتفرسا ده دقیقه طول کشید و هر دو پهلوان در امتیاز پنج به مسابقه پایان دادند.
,داور دو دقیقه وقت اضافه اعلام کرد، اما کشتی در پایان این وقت نیز با امتیاز هفت مساوی شد. چارهای نبود و سرنوشت مسابقه را به کفهی ترازو واگذار کردند. اینجا کموزنی پهلوان موفرفری به کمکش آمد. چون وزنش چهار کیلوگرم کمتر از رقیبش بود، سرانجام او را برنده اعلام کردند.
,پهلوان تنها با جسارت و مهارت خود بر همهی رقیبان پیروز شد و قهرمان شد. او نه تنها نشان این مسابقات را با خود بُرد، بلکه دل تماشاگران را نیز بُرد، زیرا زیبایی کشتی پهلوانی را به آنها نشان داده بود. او با این قهرمانی نشان داد که مردان مرد اگر همت کنند حتی بدون پشتیبانی دولتمردان میتوانند کارهای بزرگ انجام دهند،به شرط آنکه نفسشان به محبت مردم گرم شود.
,,
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه