اخبار داغ

استقلال چرا و چگونه قهرمان نشد

واکاوی یک ناکامی بزرگ؛ هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست!/ دوراهی نکو

واکاوی یک ناکامی بزرگ؛ هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست!/ دوراهی نکو
استقلال اسیر لهیب آتشی شد که یک فصل تمام روشن بود و دست آخر همه آرزوها را سوزاند و خاکستر کرد.

به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «یک ناکامی بزرگ» شاید کمترین توصیف از استقلال در فصلی که گذشت، باشد. اگرچه واژه ها برای واگویی اتفاقات رخ داده در استقلال و ناکامی رخ داده، کوچکند و ابدا نمی توانند سرنوشت استقلال در یک فصل پر فراز و نشیب را به تصویر بکشند. استقلال در فصلی ناکام شد، که تقریبا سه چهارم فصل را یکه و تنها در صدر ایستاده بود اما درست در بزنگاه صدر را از دست داد و جام را به رقیب فرصت طلب اهدا کرد. این ناکامی بزرگ و ناباورانه البته دلایل پرشماری دارد اما واکاوی آنچه بر استقلال در فصل جاری گذشت، انگشت اتهام را به سوی نیمکت روانه می کند. نیمکتی پرتنش که فرمانده آن یک فصل تمام در کوره اختلاف، دوقطبی سازی، تنش، هیاهو و جنجال دمید و دست آخر خود در همین کوره ذوب شد. مردی که از منظر فنی بی تردید نقش نخست را در حسرت آبی ها و شکست دردناک دارد اما استقلال نکونام در فصل جاری اتفاقا از منظر فنی و نتیجه گیری روند مطلوبی داشت و تنها از حواشی و اتمسفر پیرامونی ضربه خورد. آنها بیشتر در زمین موفق بودند و در بیرون زمین سپر انداختند. آنچه ماحصل رویکرد سرمربی بود که تصور می کرد با افروختن آتش می تواند همه را بسوزاند و از آن برای خود گلستان بسازد اما در نهایت خود اسیر لهیب آتشی شد که یک فصل تمام در استقلال روشن بود و دست آخر همه آرزوها را سوزاند و خاکستر کرد.

جنگ قدرت به بهانه بازیکن

بزرگترین بهانه نکونام در این فصل نداشتن بازیکن بود. سرمربی آبیها در تمام طول فصل با بدبینی بسیار کوشید تا تیمش را تهی از ستاره نشان داده و مدعی شود که استقلال برای قهرمانی بسته نشده اما مرور اتفاقات فصل و بررسی اسکواد آبی ها این ادعا را یکسره پا در هوا نشان می دهد.

«مقابل‌شان نمی‌ایستادم، استقلال را می‌خوردند» «اینها قصد کوچک کردن استقلال را داشتند» این دو جمله از جواد نکونام است علیه علی خطیر. آیا این همه حقیقت است؟ حقیقتا علی خطیر قصدش خوردن و نابود کردن استقلال بود؟ نهایتش با چند نتیجه بد، کادر فنی را عوض می کرد. نیتی که شاید حقیقتا از روز اول در مغز مدیرعامل سابق آبی ها وجود داشت اما وقتی تیمش در صدر جدول بود چرا باید چنین می کرد؟  

اینکه کدام بازیکن و از کدام کانال باید جذب استقلال شود گویا بزرگترین جنگ جاری بین نکونام و خطیر بود. فقط لازم بود که جواد با خطیر در مورد دو بازیکن بر سر لجبازی نمی افتاد تا هم اینک اورونوف و منتظر محمد هر دو پیراهن استقلال را بر تن داشته باشند. اما جواد نکونام که خودش پیگیر جذب ارونوف بود و می شود با قاطعیت گفت او این بازیکن را به تهران آورد، در لحظه آخر مقابل خطیر به گونه ای باورنکردنی گروکشی کرد. همه چیز برای امضا قرارداد بین این ازبک و استقلال آماده بود که ناگهان نکونام شرط گذاشت باید دو بازیکن ایرانی هم به همراه استون جذب شوند، وگرنه من این بازیکن را نمی خواهم. این عین صحبتی است که نکونام در یک نشست خبری، آن را به زبان آورد. به همین سادگی مهمترین خرید نیمفصل دوم فوتبال ایران، عوض لباس آبی مجبور شد پیراهن سرخ را برتن کند. اورونوف و منتظر محمد هر دو می توانستند امروز لباس استقلال را برتن کنند، اما هر دو قربانی یک جنگ خانمانسوز در اردوی آبی ها شدند. محمد فصل بعد لباس آبی را به واسطه قراردادی که دارد، بر تن خواهد کرد اما حسرت اورونوف تا ابد همراه آبی پوشان باقی می ماند. بازیکنی که تا امروز 7 گل در دو جام برای پرسپولیس زده و گل های حساسش مقابل نساجی و استقلال خوزستان، 6 امتیاز برای قرمزها به ارمغان آورد. بدون تردید اگر این بازیکن ازبک به رختکن قرمزها در نیم فصل اضافه نمی شد، استقلال به راحتی قهرمان لیگ بیست و سوم لقب می گرفت.

این بازیکنان برای پنجم شدن جذب شدند؟

«با این وضعیت نقل و انتقالاتی، هواداران انتظار جام نداشتند». آیا این ادعای نکونام صحیح است؟ استقلال دو بازیکن بزرگ را در ابتدای لیگ بیست و سوم به واسطه قرارداد قرضی شان از دست داد. محمد محبی و مهدی قائدی به عنوان دو ستون بزرگ استقلال در خط حمله از جمع این تیم جدا شدند. نکونام قصد تغییر دروازبان را هم داشت که گویا بعد از عدم توافق با گزینه اسپانیایی، مجددا به حسینی اعتماد کرد. او خودش عارف غلامی را از لیست بیرون گذاشت تا سهرابیان و سلیمی را به خط دفاعی تیمش اضافه کند. در نیمفصل هم سیلوا به این جمع اضافه شد. دست نکونام در این خط بسیار باز بود. استقلال در خط میانی هیچ بازیکن بزرگی را از دست نداد. اما بزرگترین بدشانسی نکونام مصدومیت ناباورانه یامگا بود. بازیکنی که شاید به واسطه از دست دادن بینایی یک چشمش برای همیشه مجبور به خداحافظی از مستطیل سبز شود.مهری در نیمفصل از این تیم جدا شد اما او هرگز در تیم نکونام، بازیکن ثابت و تاثیر گذار فصل قبل نبود. در نیمفصل ماشاریبوف آمد و جان دوباره ای به خط میانی آبی ها داد. در خط حمله، مهمترین خرید نکونام، بلانکو بود اما گران قیمت ترین احتمالا همان مهرداد محمدی باشد. نوع بازی مورد علاقه نکونام محتاج یک بازیکن فیزیکی و هد زن مثل بلانکو بود از این رو مهرداد محمدی با وجود زدن 6 گل در ورزشگاه آزادی هرگز نتوانست بازیکن تاثیرگذار آبی ها باشد. نکونام به ارسلان مطهری هیچ اعتقادی نداشت و در نیم فصل او را در لیست خروج قرار داد. آرمان رمضانی به مثابه فصول قبل همان مهاجم ذخیره بود. ابوالفضل جلالی با توجه به توانایی مثال زدنی اش در ارسال سانترهای مورب و خطرناک تبدیل به گلسازترین بازیکن استقلال شد. در جناح راست اگر آن بلا بر سر یامگا نمی آمد، شاید وضعیت آبی ها متفاوت می شد با این حال کیفیت بالای حردانی باعث شد آبی ها خلل چندان زیادی را در آن جناح احساس نکنند. اینک سوال مهم و بی پاسخ این است که آیا به صرف جدا شدن قائدی و محبی و جذب بلانکو، مهرداد محمدی و حتی ماشاریبوف، می بایست هواداران استقلال، تیمشان را در حد پنجم شدن لیگ بدانند؟ در لیست نکونام بازیکنانی مثل علی قلی زاده، محمد محبی، علیرضا جهانبخش، اللهیار صیادمنش و ... وجود داشت که طبیعتا هیچ باشگاهی در ایران قادر به جذب آنها در پنجره تابستانی و زمستانی نبود. آن لیست دقیقا در راستای فشار به مدیریت بود و یک برگ برنده خاص برای آینده. هر مربی ای می تواند چنین لیستی را مقابل مدیریت بگذارد و از انجایی که احتمال خرید هیچکدامشان وجود ندارد، بعدها بگوید من این بازیکنان را می خواستم و آنها برایم نخریدند!

بیشتر بخوانید:

لیگ برتر فوتبال| عددبازی در فصل بیست و سوم؛ پرسپولیس، استقلال و نفت در صدر!

تیمت را پایین بکش!

به نظر می رسد تاکتیک نکونام که تا حدودی موفق شد آن را انجام دهد، پائین آوردن سطح توقع از تیمش بود. او به محض پیش افتادن (فارغ از اینکه چه دقیقه ای گل زده و نام حریف چیست) سراغ همان روش محبوبش می رفت. یعنی تدافعی کردن بازی و حفظ گل زده. اگرچه از حیث زیبایی و فوتبال تماشاگرپسند، این تاکتیک مورد دلخواه خیلی ها نیست اما باید گفت نکونام با این روش تقریبا در همه بازی های لیگ موفق بود. برای او حفظ نتیجه با هر روشی اهمیت دارد. شاید گل درشت ترین مثال مربوط به دربی رفت باشد. جایی که آنها در دقیقه 96 بعد از تعویض های هجومی موفق به زدن گل تساوی شدند و از آنجایی که قرار بود تیمش چند دقیقه باقی مانده دفاع کند، به حسینی دستور داد خودش را به زمین بزند تا فرصت جمع کردن بازیکنان و صحیبت با آنها را پیدا کند. احتمالا مصدومیت عجیب و طولانی حسینی در بازی با گل گهر هم پیرو همین روش بوده باشد. آن هم درست در دقایقی که خبر گل خوردن پرسپولیس مخابره شد و استقلال در آن دقایق به صدر جدول رسیده بود. آنها این توقف را انجام دادند تا دست کم 10 دقیقه بیشتر بازی شان بعد از سوت پایان دیدار پرسپولیس در قزوین ادامه داشته باشد. البته با توجه به برد 3 بر یک قرمزها، این تاکتیک به کار نکونام نیامد و تنها مجبور شد سکوت قبرستانی ورزشگاه را چند دقیقه بیشتر تحمل کند.  

پرسپولیس چند بازیکن را از دست داد؟

تنها این باشگاه سپاهان بود که با فاصله نسبت به سایر رقبا موفق شد در تابستان 1402 خودش را تقویت کند اما در ادامه آنها با مشکلات بسیار زیادی پیرامون همین موضوع مواجه شدند که منجر به کسر 4 امتیاز و سپس بازگشتش شد. البته در نیم فصل هم مجبور شدند قید بازیکنانی مثل عیسی آل کثیر و پهلوان را بزنند. اما پرسپولیس در تابستان چند ستاره خرید؟ مهمترین خرید آنها در 50 متر زمین حریف، شهاب زاهدی بود که نیم فصل جدا شد، یاسین سلمانی بود که همان ابتدای لیگ رباط داد و حتی آنها ستاره ای مثل پورعلی گنجی را به همین دلیل از دست دادند. شاید بشود کنعانی زادگان را مهمترین و موثرترین خرید قرمزها در تابستان دانست. آنها در نیم فصل علاوه بر یحیی گل محمدی، دو ستاره دیگر یعنی سرلک و عمری را هم از دست دادند. به این سیاهه رفتن شهاب زاهدی را هم اضافه کنید. بعلاوه مصدومیت بلند مدت وحید امیری و از دست دادن کل فصل برای یاسین و پورعلی گنجی. اما بزرگترین برد قرمزها، جذب ارونوف، عیسی آل کثیر و حسین عبدالکریم بود. اگر این 3 خرید نبود، کار برای قرمزها قطعا تمام می شد. 

نکونام می ماند؟

دیگر خبری از علی خطیر نیست. حالا هلدینگ خلیج فارس مالک آبی هاست با مدیران جدید. بدون شک اگر استقلال در قائمشهر برنده می شد، آنها شنبه به احتمال بسیار زیاد قهرمان لیگ می شدند.

با توجه به واقعیت های موجود بدون شک اگر هلدینگ خلیج فارس هم بخواهد، محدودیت های سقف قراردادها نمی گذارد، بازیکنان لیست سابق نکونام روانه استقلال شوند. پس باید آن لیست را فراموش کرد.از سوی دیگر استقلال نمی تواند همه بازیکنانش را تغییر دهد. این یعنی منهای 6 خرید جدید و اصلی، تقریبا شالوده استقلال در فصل بعد همین خواهد بود.

نه استقلال و نه پرسپولیس در هیچ دوره ای برای قهرمان نشدن، تیم نبستند. در هیچ دوره ای آنها نیامدن که پنجم و ششم شوند. در هیچ دوره ای بازیکنان آنها درجه 2 نبود که هواداران بگویند، این فصل نمی شود با این بازیکنان جام گرفت. حتی روزی که آنها در بدترین روزهای خود را در پائین ترین رده ها تمام کردند، بازهم در ابتدای همان لیگ، هیچ سودایی نداشتند جز قهرمانی. نگاهی به اسکواد استقلال نگاهی بیاندازید. چون محبی و قائدی رفتند آنها حق نداشتند برای قهرمانی رویاپردازی کنند؟ استقلال را کوچک نکنید، بازیکنان فعلی را کم اهمیت ندانید. اینها همان هایی هستند که 21 هفته فوتبالی در ماه های متوالی، در صدر جدول بودند.

نکونام و خطیر یک آتش بزرگ را روشن کردند. دست آخر آبی ها به جام نرسیدند و حالا می شود اینگونه تعبیر کرد که این آتش، نورش را در تاریک ترین لحظات به مسیر پیش روی پرسپولیس رساند، گرمایش در سردترین برهه ممکن ارزانی رگ های حریف کرد، شعله های سوزانش از نزدیک، دامن خطیر را گرفت و شاید این شعله در ادامه متوجه نکونام هم شود.اما در انتها می ماند دودش که ناگفته پیداست به چشم کدام هواداران رفت.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه