دانا گزارش می دهد؛
«قول مردونه»؛ سفری نوستالژیک به دهه شصت یا تکرار کلیشهها؟

در کوران رقابت سریالهای نوروزی، «قول مردونه» با کولهباری از نوستالژی دهه ۶۰ وارد میدان شده؛ اما آیا این سریال میتواند از پسِ چالشهای تکرار و سطحینگری برآید و جایگاهی در قلب مخاطبان دست و پا کند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در روزهای آغازین سال نو، رسانه ملی با مجموعهای از سریالهای جدید به استقبال مخاطبان خود رفت؛ در این میان، سریال «قول مردونه» با محوریت قرار دادن دهه شصت، از پنجشنبه هفتم فروردینماه به روی آنتن رفت و از همان ابتدا، کنجکاوی بسیاری را برانگیخت. آیا این سریال میتواند خاطرات نوستالژیک آن دوران را به درستی به تصویر بکشد و در عین حال، از کلیشههای رایج در پرداختن به این دوره تاریخی دوری کند؟
«قول مردونه» داستان جوانی را روایت میکند که در اوایل دهه 60، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، همراه با خانوادهاش درگیر چالشهای متعددی میشود. سریال تلاش دارد تا با نگاهی طنزآمیز، زوایای مختلف زندگی مردم در آن سالها، از مشکلات اقتصادی و اجتماعی گرفته تا دغدغههای فرهنگی و سیاسی را به نمایش بگذارد. انتخاب دهه 60 به عنوان بستر روایی، فرصتی مغتنم برای سازندگان فراهم کرده تا با دست گذاشتن بر نقاط عطف این دوران، مخاطبان را با خود همراه کنند.
اما سوال اصلی اینجاست که آیا «قول مردونه» توانسته از این فرصت به نحو احسن استفاده کند؟ در نگاه اول، به نظر میرسد که سریال در خلق فضایی نوستالژیک، موفق عمل کرده است. گریم بازیگران، طراحی صحنه و لباسها و استفاده از المانهای بصری و شنیداری آشنا، به خوبی توانستهاند حال و هوای آن دوران را برای مخاطبان زنده کنند. تماشای خانههای قدیمی با حیاطهای بزرگ، وسایل زندگی ساده و بیتکلف و شنیدن آهنگهای خاطرهانگیز، برای بسیاری از بینندگان یادآور خاطرات شیرین و تلخ دوران کودکی و نوجوانیشان است.
با این حال، نباید از این نکته غافل شد که «قول مردونه» در برخی از جنبهها، دچار تکرار و کلیشه شده است؛ یکی از مهمترین این موارد، پرداختن به موضوع جنگ تحمیلی به شیوهای طنزآمیز است. در حالی که شوخی با مسائل جدی و تلخ، میتواند راهی برای تلطیف فضا و ایجاد ارتباط با مخاطبان باشد، اما زیادهروی در این زمینه، ممکن است به بیاهمیت جلوه دادن فداکاریها و از خودگذشتگیهای رزمندگان منجر شود. به نظر میرسد که «قول مردونه» در این زمینه، نتوانسته به تعادل مناسبی دست یابد و برخی از سکانسهای مربوط به جنگ، بیشتر به لودگی و هجو شبیه هستند تا طنز موقعیت.
علاوه بر این، سریال در پرداختن به برخی از موضوعات سیاسی و اجتماعی نیز، از کلیشههای رایج فراتر نرفته است. به عنوان مثال، حضور پررنگ اعضای گروهک مجاهدین در داستان و پرداختن به دسیسهها و توطئههای آنها، به موضوعی تکراری در سریالهای ایرانی تبدیل شده است. در حالی که دهه 60، دوران تحولات و رویدادهای مهمی بود، سازندگان «قول مردونه» ترجیح دادهاند تا به جای پرداختن به مسائل پیچیدهتر و عمیقتر، به سراغ موضوعات دمدستی و آشنا بروند.
یکی دیگر از نقاط ضعف سریال، عدم شکلگیری ارتباط عاطفی با شخصیتها است. تا اینجای کار، بسیاری از بینندگان نتوانستهاند با کاراکترهای اصلی داستان، به خصوص شخصیت اصلی، همذاتپنداری کنند. به نظر میرسد که شخصیتپردازیها، سطحی و ناقص هستند و مخاطبان، فرصت کافی برای شناخت و درک انگیزهها و دغدغههای آنها را پیدا نمیکنند. به عنوان مثال، شخصیت جوان ترسو که نمیخواهد به جبهه برود، به جای آنکه به عنوان یک شخصیت پیچیده و چندبعدی به تصویر کشیده شود، بیشتر به یک کاریکاتور شبیه است.
با وجود تمام این انتقادات، نمیتوان منکر این واقعیت شد که «قول مردونه» از پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب برخوردار است. انتخاب دهه 60 به عنوان بستر روایی، به خودی خود، میتواند طیف وسیعی از بینندگان را به تماشای سریال ترغیب کند. علاوه بر این، حضور بازیگران شناخته شده و توانمند در نقشهای اصلی، میتواند به جذابیت سریال بیفزاید.
اما برای اینکه «قول مردونه» بتواند به یک سریال موفق و ماندگار تبدیل شود، لازم است که سازندگان، به انتقادات مطرح شده توجه کنند و در قسمتهای بعدی، تلاش بیشتری برای رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت سریال به خرج دهند. به عنوان مثال، میتوان با پرداختن به موضوعات پیچیدهتر و عمیقتر، شخصیتپردازیهای دقیقتر و چندبعدیتر و دوری از کلیشههای رایج، به غنای داستان افزود.
ارسال دیدگاه