شهید چگینی اولین کسی بود که اندیشههای مبارزه علیه طاغوت در شهر الیگودرز را شعلهور کرد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ شهید قدرتالله چگینی، سال 1326 در یک خانواده مذهبی در جنوب شهر قزوین به دنیا آمد، پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات اول متوسطه، اقدام به تشکیل و تاسیس جلسات و انجمنهای مذهبی برای برادران و خواهران نمود در آن جلسات جوانان با قرآن و تفسیر آن و اصول اعتقادات آشنا میشدند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,
وی پس از اخذ دیپلم نیز همزمان در دو رشته ادبیات و حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد، در دوران تحصیل دانشگاه نیز جلسات مذهبی و سیاسی برای جوانان و دانشجویان در قزوین برگزار میکرد که ساواک اقدام به تعطیلی آنها کرد.
ولی شهید چگینی از فعالیت دست نکشید و جلسات مخفیانه را تشکیل میداد و حتی دورهی افسری و نظام وظیفه نتوانست شهید چگینی را از ادامه جلسات باز دارد، پس از اتمام تحصیل، استخدام آموزش و پرورش شد.
رژیم با اطلاع از فعالیتهای شهید چگینی وی را به شهرستان الیگودرز منتقل کرد، این انتقال در حقیقت نوعی تبعید بود، طولی نکشید که جوانان و مردم حق طلب الیگودرز گرد شمع وجودش حلقه زدند و از محضرش کسب فیض کردند.
شهید چگینی مخفیانه جلسات مذهبی برگزار میکرد
شهید چگینی در سال 1355 متقاضی انتقال به قزوین شد و برای جلوگیری از ادامهی فعالیتهای او در الیگودرز خیلی زود با تقاضای او موافقت شد، این انتقال با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(س) همزمان بود.
این شهید بزرگوار که از نوجوانی به امام عشق میورزید و همواره مقلد امام بود به صورت فعالی در ساماندهی راهپیماییها حضور پیدا کرد، این حضور آنچنان بوده که بارها اقدام به دستگیری شهید کردند ولی ایشان هرگز از فعالیت دست برنداشت.
فعالیتهای سیاسی و مذهبی شهید چگینی در الیگودرز، ساواک آن شهر را به وحشت انداخت اما قادر نبودند مانع فعالیتهای او شوند چرا که شهید بسیار محتاطانه و زیرکانه عمل میکرد.
شهید چگینی با جلسات متعددی که در شهر داشت یک زنجیره تشکیلات بسیار قوی را در الیگودرز به وجود آورده بود، در واقع به جرات میتوان گفت که ایشان جزو اولین کسانی بود که باعث شعلهورتر شدن اندیشههای مبارزه علیه طاغوت در این شهر شد.
جلسات وی متعدد بود ولی جلسهای که در منزل شهید حجت زارع داشت جلسهای خصوصی بود، در این جلسه ایشان اعلامیههای حضرت امام(س) را میان دوستان پخش میکرد.
البته ساواک خیلی زود فهمید چون شهر بسیار کوچک و عوامل ساواک بسیار فراوان بودند و این عاملی شد برای دستگیریهای متعدد شهید چگینی که متحمل شکنجههای فراوان شدند و در آخرین بار نیز به کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منتقل گردیدند.
شهید چگینی، مردانه شکنجهها را تحمل کرد
حدود دو سال پس از تبعید شهید چگینی به الیگودرز یعنی سال 1352، ساواک الیگودرز با توجه به گزارشات ساواک قزوین در مورد فعالیتهای سیاسی شهید چگینی در شهر قزوین با هماهنگی ساواک مرکزی در تهران، شبانه منزل مسکونیاش را در شهر الیگودرز مورد محاصره قرار داده و او را دستگیر میکنند.
شهید چگینی پس از دستگیری به کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منتقل شده و در آنجا به شدت بازجویی و مورد شکنجه قرار میگیرد که چندین ماه به طول میانجامد که در طول شکنجهها به هیچ عنوان اسم کسی را بر زبان نیاورده و مردانه شکنجهها را تحمل مینماید و بعد مدتی از زندان آزاد و دوباره در الیگودرز به فعالیتهایش ادامه میدهد.
آثار سوختگی از شکنجه
در غسل و کفن کردن پیکر شهید چگینی، همسر ایشان، دست راست این شهید بزرگوار را به همگان نشان داد.
دست راست شهید چگینی زمانی که توسط ساواک دستگیر شده بود در زیر شکنجه از ناحیه آرنج دچار آسیب جدی شده به نحوی که این شهید بزرگوار تا پایان زندگی خود از این ناحیه به شدت رنج برده و دستش نیز هیچ گاه صاف نمیشد. مضاف بر اینکه آثار سوختگی ناشی از شکنجه بر روی آن قسمت از دست راستش معلوم و آشکار بود.
مردم خواستار آزادی شهید چگینی شدند
سال 1356 به دنبال شهادت آقاسید مصطفی خمینی(س) و انتشار سرمقاله کذایی روزنامه اطلاعات علیه حضرت امام خمینی(س) آتش خشم مردم علیه رژیم پهلوی شعلهورتر شد.
شهید چگینی که حدود یک سال بود که از الیگودرز به قزوین بازگشته بود و در الیگودرز به دلیل فعالیتهای بیشائبه و گستردهای که داشت توسط ساواک دستگیر و شکنجه شده بود، این بار در قزوین و در حضوری دوباره به قدری در سازماندهی تظاهرات و راهپیماییها فعالانه عمل کرد که برای دومین بار دستگیر شد.
خبر دستگیریاش به سرعت در میان مردم شهر پیچید. بلافاصله جمعیت بسیار زیادی از مردم در مسجدالنبی(ص) تحصن کردند و خواستار آزادی او شدند. فشارهای مردمی به قدری افزایش یافت که رژیم او را در دومین روز دستگیریاش آزاد کرد.
نقشه شوم
به دلیل شرایط خطرناک و ترورهای گروهک منافقین و امتناع شهید چگینی در برابر پیشنهاد محافظ جهت حفاظت از او توسط سپاه پاسداران، قرار شد دو نفر حفاظت از جان شهید چگینی را بر عهده بگیرند و هر روز یک نفر از آنها، مراقب و محافظ این شهید بزرگوار بودند.
صبح روزی که شهید چگینی توسط منافقین ترور شده و به شهادت میرسد، متاسفانه شخصی که مسوولیت از شهید چگینی را در آن روز بر عهده داشت، خواب میماند و نمیتواند به موقع به منزل شهید چگینی برود و منافقین با سو استفاده از موقعیت به وجود آمده و با کنترل اوضاع، نقشه شوم خود را عملی ساخته و او را به شهادت میرسانند.
گفتنی است؛ کتاب معلم شهر به یاد معلم شهید قدرتالله چگینی به نویسندگی میثم رشیدی مهرآبادی و محسن نجفی، سال 92 توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین منتشر شده است.
این کتاب در چهار فصل شامل خاطرات، سخنرانیها و اسناد و تصاویر میباشد که خاطرات سیر زندگی ایشان با بیان دوستان و نزدیکانش بازگو میشود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه